خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

گله دارم - 77

*من اگه خـــــــــــــــــــــدا بودم ...*
* یه بار دیگه تمـــــــــــــــوم بنده هام رو میشمردم *
* ببینم که یه وقت یکیشون تنــــــــــــــها نمونده باشه ...*
*و هوای دو نفره ها رو انقدر به رخ تک نفره ها نمی کشیدم!!!!*

نظرات 10 + ارسال نظر
مهسا سه‌شنبه 26 اردیبهشت 1391 ساعت 15:23 http://fekreajib.blogsky.com

من اگه خدا بودم... از اول خلق میکردم... دو نفره هاییکه یه نفره نشن...

موافقم
اون دیگه خیلی سخت تره

آرمان سه‌شنبه 26 اردیبهشت 1391 ساعت 16:31 http://abdozdak.blogsky.com/

منم اگر خدا بشم قصد یه کارایی را دارم

یواشکی به ما هم بگو ببینیم چه میکنی؟

محبوب سه‌شنبه 26 اردیبهشت 1391 ساعت 21:07 http://mahboob-mahboob.blogsky.com

یادم به این شعر داریوش افتاد:
آهای مردم دنیا
گله دارم،
من از دست خدا هم، گله دارم

خیلی این شعر رو دوست دارم

خاطره سه‌شنبه 26 اردیبهشت 1391 ساعت 23:37 http://rahalost.blogsky.com

گاهی برای نشون دادن توانایش هست که جفتهای عاشق رو نشونتون میده که نسل این عاشقها هنوز منقرض نشد...ما که به حسرت خو گرفته ایم ...

هی
انگشت گذاشتی رو درد مشترک

محبوب چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 ساعت 10:56 http://mahboob-mahboob.blogsky.com

علیرضاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
بدو بیا جشنوارههههههههههههههههههههههههههه
نگی وقت ندارم که شاکی میشم هااااوالا

چشم

ع.خ چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 ساعت 15:21 http://www.jump.blogsky.com

فکر خوبیه اما هر چیزی یه مزه ای داره

والاا به شخصه ممکنه از تنهایی خیلی شاکی باشم ولی هیچ رو با تنهاییم و خلوت خودم عوض نمیکنم

افسانه چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 ساعت 15:39 http://gtale.blogsky.com

سلام

خداوند انسانها رازوج آفرید
به قول دکتر شریعتی :من تو را دوست دارم.. دیگری تو را دوست دارد.. دیگری دیگری را دوست دارد.. و این چنین است که ما تنهاییم

بله متاسفانه همینطوره

حقی چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 ساعت 17:33 http://hamidhaghi.blogsky.comhttp://hamidhaghi.blogskyhttp://wht

من خدا را خیلی

واقعی میبینم

نه به تشبیه و جدا کردن از احساسم

که به اندازه لطفی به من داشته میپندارم

وبه اندازه ی مهری که ازل در دل من کاشته می انگارم

من نمی گویم که

خالق از جنس لطیفی است


که ما را با آن بیگانه ست

و نمیگویم که

بی شک او تافته ای سخت جدا بافته از گوهر ماست

من خدا را به قیاس فکرم

بیکران دریایی میبینم

که ز مایملک خود

به تن تشنه ی ما

قطره ای بخشیده ست

و در این گوهر پر راز هر انچه بوده ست

بی گمان افزوده ست

پس چرا راه به بیراهه رسانیم اکنون

و به اصرار خلافی ز حقیقت گوییم

بشنو از من
من و تو هم خداییم اکنون

و تن واحده ی انسانها

همانا که خداست

و اگر حقی را

صرف اینکه به خدا کفر بورزیده در این نیمه شب

به سر دار بیاویزندش

همچنانکه حلاج

پس خدا را به سر دار نمودند اکنون

حمید عزیز
یادمه میگفتن
از ره غفلت به گدایی رسی
گر به خود آیی به خدایی رسی

کوروش پنج‌شنبه 28 اردیبهشت 1391 ساعت 02:27 http://www.korosh7042.com/

حالا که دستمون از همه جا کوتاست!!!!چه کنیم؟

به جز آه کشیدن و امید به آینده هیچ کار دیگه ای نمیشه کرد داداش

رها جمعه 29 اردیبهشت 1391 ساعت 15:34 http://zendooneman.mihanblog.com

همه ما تا قبل از رسیدن به پستی خوب منم منم می کنیم
مهم اینه که تو اون شرایط قرار بگیری و عمل کنی!
همان بهتر که او خود جای خود باشد..

با این که تو شرایط مساوی قضاوت کنیم کاملا موافقم ولی من هیچ وقت نمیتونم جای خدا باشم و راست میگید بهتره خودش سر جای خودش باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد