خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

ادبیات بنی هندل

ما ز چاه آب مینوشیم و دریا حسادت میکند

ادبیات بنی هندل - 10

در قمار زندگانی عاقبت ما باختیم


بسکه تکخال محبت بر زمین انداختیم



خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد


خواهان کسی باش که دنبال تو باشد



بنى هندل اعضاى یکدیگرند


ولى گاهگاهى به هم مى پرند



ادبیات بنی هندل - ۹

دل خوش از آنیم که به حج میرویم


غافل از آنیم که کج میرویم


در کعبه به دیدار خدا میرویم


او که همینجاست کجا میرویم ؟

ادبیات بنی هندل - قسمت هفتم

دوستان این هم داغ داغ از خواننده خاموش

1-یادت زیبا، مرامت بی همتا، دوستیمون پابرجا، به یادتم همه جا

2-تا توانی در جهان همراه اهل درد باش / یا مبر نامی زمردی یا حقیقت مرد باش

3-دلبرم در مذهب ما بی وفایی کار نیس / شمع اگر عاشق نباشد تا سحر بیدار نیست

4-قربون آدمایی که تو دریای مردونگی غرق میشن ولی از پل نامردی رد نمیشن
5-نسترن را سایه بانت میکنم، دیده گانم را چه قابل، جانم را فدایت میکنم
6-بنویس نام مرا در کف دستت ای دوست، تا به هنگام قنوتت نبری از یادم

7-تا زمین در گردش و تا آسمان در چرخش است / یاد یاران چون شما بر قلب ما آرامش است

8-اگر روزی کنم معنا، معمای نگاهت را / به دنیایی نمی بخشم خیال چشم ماهت را

9-قلب تو زندان و من زندانیش / عشق تو حج است و من قربانیش

10-خواهم ز خدا که بینوایم نکند / غرقم بکند ولی رهایم نکند

11-گرچه ما خوابیده اندر سایه ایم / در رفاقت تا قیامت پایه ایم ...

ادبیات بنی هندل - قسمت ششم

و اما تازه و داغ از خواننده خاموش


۱- باید گرفتارم شوی تامن گرفتارت شوم 
     ازجان و دل یارم شوی تا عاشق زارت شوم 
           من نیستم چون دیگران ،بازیچه بازیگران 
                 اول بدام آرم ترا ، وانگه گرفتارت شوم

2-بسیار سفر باید تا پخته شود خامی 
     صافی نشود صوفی ، تا سرنکشد جامی 

3-خزان بنشست و گل با بادها رفت     چه آسان میشود از یادها رفت