سلام اقا علی رضا احساس میکنم این اواخر خیلی افسرده شدید امیدوارم حسم اشتباه باشه
درست حدس زدی گندم جان امیدم به خداست که من رو از این حال و احوال نجات بده همه چیز به هم گره خورده و من فقط تماشا گر هستم و هیچ اراده ای ندارم و همین باعث اذیت شدنم میشه منی که با همه مسائل میجنگیدم حالا شدم فقط ناظر نابودی همه چیز
درود بر مسافر مهربان

ارادتم را به خاطر همراهی ها و همدلی هایت بپذیر
ممنونم نازنین
خیلی مخلصیم داداش
قشنگ بود
شما قشنگ میخونی
سلام اقا علی رضا
احساس میکنم این اواخر خیلی افسرده شدید
امیدوارم حسم اشتباه باشه
درست حدس زدی گندم جان
امیدم به خداست که من رو از این حال و احوال نجات بده
همه چیز به هم گره خورده و من فقط تماشا گر هستم و هیچ اراده ای ندارم و همین باعث اذیت شدنم میشه
منی که با همه مسائل میجنگیدم
حالا شدم فقط ناظر نابودی همه چیز
ترا خدا تیشه را به سینه نزن
در ان بیستون شیرین خانه دارد
سلام امید جان
اون بستون ٍ بی ستون شله وقتی تیشه بهش بخوره فقط کمی اوخ میشه
شیرینی دیگه وجود نداره و فقط نامش باقی مانده و یادش
بی ستون بیا من آپم
چشم
خدمت میرسیم
سکوت می کنم تا بهتر اندیشه کنم
فکر کردن خیلی خوبه و سکوت هم خودش یک نوع فریاده