خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

گله دارم - 5

یه چیزائی هست که فقط رو در رو میشه گفت

مگه دل چقدر گنجایش داره؟

نظرات 7 + ارسال نظر
امید دوشنبه 2 آبان 1390 ساعت 17:05 http://garmak.blogsky.com/

حیف نمیشه دلا را رو در رو کرد

واقعا حیف

نسرین سه‌شنبه 3 آبان 1390 ساعت 00:31 http://cloudy2010.blogsky.com

خب چرا نمیشه؟
دلا رو - رو در رو کردن - اینقدر سخته ؟ محاله ؟
دلا هم رو دارن ... ندارن؟

زبانمون روبروی هم قرار میگیره نه دلمون

Anna سه‌شنبه 3 آبان 1390 ساعت 01:12 http://lapeste.blogsky.com

انتظار . . .



ســــــــــکوت



. . . . آسمان

...

. . . لبخند ، تبسم



. . . . . . . . . . . . . . . . سلام ،



و باز هم انتظار . . .



چرا تلخ ؟! . . شیرین !



تلخ نیست شیرینه ، شیرین مثل بارون



شایدم . .



مثل گونه های خیس



.



.



.



هوایت میکند



دلــــــــــــم



عشق قلب آدم را می شکند ولی ارزشش را دارد

عزیزم
ممنونم که اینقدر احساس قشنگت رو خرج من میکنی
میتونم بگم دمت گرم رفیق
خیلی باحالی

Anna سه‌شنبه 3 آبان 1390 ساعت 01:27 http://lapeste.blogsky.com

هر بامداد

به عابران صبح به خیر میگویی

و در انتظار پاسخ

قلب چوبی ات می شکند

و هر غروب دور از چشم آنان اشک های شیشه ای ات

در تلاطم گندمزار ها رها می شود

و تو حتی در میان مترسک ها تنهایی...

به خاطر دیگران ایستادن بس است

بیا کمی هم

برای دل تنگمان قدم بزنیم ...

واقعا جقدر هم نیاز دارم به خاطر دل خودم هم که شده .....

Anna سه‌شنبه 3 آبان 1390 ساعت 01:28 http://lapeste.blogsky.com

به ثانیه شمار بگو بایستد...

این روزها

دل و دماغ نفس کشیدن هم ندارم!

واقعا
گاهی به پایان بیشتر از ادامه فکر میکنم

Anna سه‌شنبه 3 آبان 1390 ساعت 01:38 http://lapeste.blogsky.com

هنوز دروغهایت را در گنجه دارم
گاهی
باورشان میکنم و باز
عاشقت می شوم ...

یاد شعر خانم غانم افتدم
هجرش دهم - زجرش دهم - خوب آزارش دهم - و در نهایت باز عاشق طرف میشه
چه آهنگ قشنگی هست

ممنونم عزیزم
امشب که چی بگم
این نیمه شبی خیلی شرمندم کردی که اینقدر احساسات قشنگت رو برای من خرج کردی

ناشناس سه‌شنبه 3 آبان 1390 ساعت 14:11 http://www.daqhdaqhe.blogfa.com

دل من خیلی کم رو وقتی با هاش رو برو میشه همه ی حرفهاش یادش میره اخرش هم همه اش میمونه برای خودش

یاد خودم میافتم که همیشه موقع جدائی یه عالمه حرف نگفته تو دلم ماسیده بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد