خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

گله دارم - 6

چشم باز کن برادر

کنار توام

انتهای همین خیابان
در ازدحام سرنگ ها و غزلهای یکبار (!) مصرف

چقدر سوگوار بود شاعرانه مردن


ای ننگ بر اهریمن اعتیاد که بسیاری از عزیزان ما رو با خودش برد و هنوز چشم از ما بر نداشته انگار سیری ندارد این بلا و هنوز با هر یورش عزیزانی را با خود به ناکجا آباد میبرد

به قول اون آهنگ فرهاد

دلم از خیلی روزا با کسی نیست دیگه ...

نظرات 9 + ارسال نظر
صهبانا سه‌شنبه 3 آبان 1390 ساعت 16:56 http://sahbana.ir

مدتی مغازه ای در باب همایون اجاره کرده بودم ... مسیر عبورم از خیابان ناصر خسرو بود ... عذاب آور ترین لحظات زندگی من زمانی بود که از کنار جوانانی می گذشتم که هلال رخسارشان نشان از این داشت که روزی ماه درخشانی بوده اند ... آتش بر جان کسانی که آتش بر جان جوانان و سرمایه های کشور زدند ...

خاکستر نشین باشند آنانی که جوانان ما را خاکستر نشین انواع اعتیاد کردند ...

دلم خونه داداش
بهتره در موردش سکوت کنم

گندم سه‌شنبه 3 آبان 1390 ساعت 17:28

ای وای !! واقعا خیلی دردناکه!!
من نمیدونم الانا که خیلی بچه ها روشن شدن ! الان دیگه چرا سمت نابودی میرن !!
خیلی ها هم ترک میکنن ! با اینکه میفهمن کارشون اشتباه بوده !! اینکه شخصیتشونو نابود کردن با این حال ولی بازم لغزش میکنن!!

درست میگی ولی به هر حال بیماری اعتیاد اونقدر رگ و ریشه داره که هر کس رو به یک بهونه به منجلاب خودش میکشه و با این مواد جدید که دیگه جی بگم بهتره سکوت کنم

امید سه‌شنبه 3 آبان 1390 ساعت 18:00 http://garmak.blogsky.com/

خدا لعنت کند انها که ما را به اعتیاد عادت دادند

قربانت

جدا که خدا لعنتشون کنه

رز سه‌شنبه 3 آبان 1390 ساعت 20:09 http://shosho.blogsky.com

متاسفم...

چی شده مرد مهربون... کلاسا چطور پیش میره؟؟

امیدوارم قطعه ای که نوشتی سرگذشت خودتون نباشه انشاالله

نه عزیزم
من کلاسهام رو میرم
اون روز خبر یکی از بچه ها رو داشتم
وقتی رفتم سراغش این صحنه رو دیدم
دلم گرفت
آخه نخبه بود و خیلی خوشگل و مهربون

ناشناس سه‌شنبه 3 آبان 1390 ساعت 20:37 http://www.daqhdaqhe.blogfa.com

واقعان درد ناکه دیدن جوونهای که به زندگیشون چوب حراج زدن.

بله
خیلی دردناکه

نسرین چهارشنبه 4 آبان 1390 ساعت 00:32 http://cloudy2010.blogsky.com

چرا اونها که تو اوجند اغلب گرفتار میشن
من ادمهایی رو میشناسم که قبلها همه غبطه ی وضعیت جسمی کاری زرنگی باهوشی شون رو میخوردند اما حالا ...

همیشه خوبا اول سوا میشن
البته خیلی ها وقتی وضعیت قبل این آدمها رو میبینن از روی حسادت این آدم ها رو گول میزنن و آلودشون میکنن
حالا این بابا تا دوباره آدم بشه باید سرویس بشه
طفلی

کلبه ی تنهایی من چهارشنبه 4 آبان 1390 ساعت 09:17

قضیه ی همون متنییه که چند وقت پیش گذاشته بودی :
که آدما گلا رو میچینن و گل خشخاش انتقام میگیره

آفرین به حضور ذهن بالای شما

کلبه ی تنهایی من پنج‌شنبه 5 آبان 1390 ساعت 09:50 http://kolbeyetanhaiyeman.blogsky.com

مرسی

خواهش عزیز

فرساد پنج‌شنبه 5 آبان 1390 ساعت 20:29 http://www.dr-farsad.mihanblog.com/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد