خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

حال دیشب من

 

یه اطاق تاریک

یه سکوت بهت آلود یه آرامش مبهم...... یه آهنگ ملایم یه جمله عمیق وسط آهنگ بی تو من در همه شهر غریبم یه قطره اشک که رو گونه هام لغزید که بهم بفهمونه که چقدر دلم برای داشتنت تنگ شده

دیشب دستام بهونه دستاتو داشت چشام حسرت یه نگاتو یه بغض غریب تو گلوم لونه کرده بود و یه احساس غریب تر داشت تبر به ریشه بودنم میزد دلم برای روزای آفتابی گذشته بی تابی می کنه وپاهام بدجور دلتنگ پا گذاشتن

تو جاده باروون زده خیالته چقدر سخته آرزوی داشتن کسی رو داشتنه باشی که آرزوتو نداره

چقدر سخته دلتنگ کسی باشی که دلتنگ دیگری هستش

خواستم خط رو یادت بکشم........خواستم دیگه دلتنگت نباشم

از جام بلند شدم .......آهنگ رو قطع کردم و اشکامو پاک اما قطره اشک بعدی هم رو گونه هام سر خورد

که بهم بفهمونه هنوزم دل تنگه

هنوزم دل تنگه

نظرات 3 + ارسال نظر
خواننده خاموش شنبه 29 خرداد 1389 ساعت 07:40

یکی پرسید اندوه تو از چیست ، سبب ساز سکوت مبهمت کیست ؟ برایش صادقانه مینویسم : برای او که باید باشد و نیست.

سلام
بابا ای ول دست به قلم
اینا رو رو نمیکنی ها

خواننده خاموش شنبه 29 خرداد 1389 ساعت 12:08

گفتم که حالتونو درک میکنم چون توی شرایط بدی هستم ، نا امید و مستأصل و نگران و برام دعا کن منم دعات میکنم تا خدا کمکون کنه از این حال و هوا خارج بشیم انشاالله

حتما
خداوندا
آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را که نمی توانم تغییر دهم
شجاعتی که تغییر دهم آنچه را که میتوانم
و دانشی که فرق این دو را بدانم
آمین

درنین سه‌شنبه 1 تیر 1389 ساعت 01:35 http://manhamandornin.persianblog.ir

سلام

پس این دلگیری و دلتنگی‌، همه را گرفتار کرده.

بهترین ها



سلام درنین جان
آره کمی بی انگیزه شده بودم و بیماری هم مزید بر علت شده بود
ولی دیدم که کسی به جز خودم نمیتونه کمکم کنه تا از غار تنهائیم بیرون بیام
با وجود خطای دیدم و اذیت شدن چشمام ، مینویسم تا بلکه دست برتر من رو از این حس و حال بیاره بیرون
شاد باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد