خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

روزانه - ۴۸

یه روز دو تا چشم سیاه اومد تو سرنو شتم

همون دو تا چشم هم بهم دروغ گفت

راستی چرا برای بدست آوردن همدیگه به هر دروغی متوسل میشیم؟

نظرات 1 + ارسال نظر
بغض هزار ساله پنج‌شنبه 18 فروردین 1390 ساعت 14:13 http://boqz40.blogfa.com/

وای
امان از دست این مردای غرغرووو :دی
حتما باید منو با همسرتون آشنا کنین یه دله سیر بشینیم دردو دل کنیم

اگر شما رو با ایشون آشنا کنم مطمعنا بعد از یه دل سیر درد و دل کردل سری به تن من نمیمونه که بخوام وبلاگم رو به روز کنم
شاد باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد