خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

دو خط موازی



دو خط موازی زائیده شدند . پسرکی در کلاس درس آنها را روی کاغذ کشید.

آن وقت دو خط موازی چشمشان به هم افتاد

نظرات 3 + ارسال نظر
ناشناس چهارشنبه 25 آبان 1390 ساعت 20:33 http://www.daqhdaqhe.blogfa.com

چه سر نوشت شومی نسیبشون شده.

همیشه این در اون در میزنیم تا آشنا شیم و همدیگه رو ببینیم ولی کلا باهات موافقم که گاهی که نه اکثرا آشنائی باعث بوجود اومدن اون سرنوشت شوم هست
تا جائی که یک عمر آدم به تباهی میگذره

کوروش پنج‌شنبه 26 آبان 1390 ساعت 08:02 http://www.korosh7042.com/

ما چوت دو دریچه روبروی هم
آگاه زهر بگو مگوی هم



افسوس یکی از دریچه ها بسته است


اخوان

چه کنم داداش
افسوس
ما دوتا پنجره هستیم رو یه دیوار که هیچ وقت به هم نمیرسن

یک مامابا چکمه های سفید پنج‌شنبه 26 آبان 1390 ساعت 15:44 http://newmidwife.blogsky.com/

و ازاینجا بود که فاصله شکل گرفت....
__________
__________

فاصله یک حرف تازه نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد