آتشی را که به برداشت شرر در شب پیش
دیدم افتاده سحر بر سر خاکستر خویش
گفتم ای آتش پنهان شده بر روی تو چیست؟
گفت
خاکی است که خود ریخته ام بر سر خویش
و باز هم تازه رسیده داغ داغ از خواننده خاموش عزیز
1- نگام نکن آب میشم
2- منتظرم برگردی
3- بیمه ابوالفضل
4- جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را
نجستم زندکانی را و گم کردم جوانی را
5- عجب صبری خدا دارد
6- در این دنیا که مردانش عصا از کورمی دزدند
من از خوش باوری اینجا محبت جستجو کردم
این هم ارسالی از دوست عزیزمون خواننده خاموش
- خدایا محافظم باش که حسودان در کمینند
2- بنام عشق ، زیباترین خطای انسان
3- مردی و مردانگی افسانه شد
4- فرقون کوچولوی من
5- به جهنم که دوستم نداری
6- برای زنده بودن دلیل آخرینم باش
7- ما در پی روزی ، اجل در پی ما میتازد
8- خلاف ارزش اشک مادر را ندارد
9- سرسجاده ات دعایم کن ، مادر
10-اگه دوستت داشت نمیرفت ، اونکه رفته
1- نوش جان
2- نگووووووووووووووووووووو
3- رفیق بی کلک با جناق
4- به روی دریچه قلبم نوشتم ورود عشق ممنوع
عشق آمد و گفت بیسواتم
5- وقتی رفتی نمیدونستم کی رفته
حالا که برگشتی میدونم کی برگشته
6- چشمان منتظر
7- بیمه ابوالفضل
8- بیمه دعای عمه
9 یادگار پدرم
10- فقط همین یه بار
سلام دوستان
امروز داشتم میامدم سر کار که پشت نوشته یه ماشینی توجهم رو جلب کرد و ترجیح دادم که برای خالی نبودن عریضه یک موضوع با عنوان ادبیات بنی هندل درست بشه و هر چه که پشت این ماشینها میبینم برای شماها بنویسم
البته بعضی از اونها اگر تو بهرش بری میشه باهاش یه کتاب نوشت
و اما اولین قسمت این ادبیات
1- سلطان غم مادر
2- رفیق بی کلک مادر
3- اگر دیدی جوانی پشتش خمیده ، بدانید آن جوان بونکر خریده
4- بتوچه
5- خودتی بلا
6- 1کیلو باش ، آدم باش
7- یاد دهنده بی منت
8 - جوانی المثنی ندارد
9- امروز کسی محرم اسرار کسی نیست ، ما تجربه کردیم کسی
یار کسی نیست،
10- هرچند که حاصل عمر تو غم بود ، قربان غمت شوم که کم بود