فنجان قهوه ای که فال مراخواندی سالهاست ترک برداشته!!! وبین ما فاصلـــــــه سخن میگویند!!!
سالها رفت و هنوز دل دیوانه من، رنجه از درد تو را خواستن است این وفا داری نیست
در انتهای جنگ اعصاب من و تو
برنده و بازنده وجود ندارد ، هر دو بازنده ایم
چون جنازه ی روح و روان هر دو به تن خسته مان سنگینی مبکند
قاب عکست نقش لبخند دیروز تو و دلتنگی امروز مرا به رخ میکشد بی تو در خاطرات خوشم باران میبارد! .
اگر امکان داشت و می شد زمان را با CTRL+Z به عقب برگردوند دوست داشتید تو کدوم سن یا دوران زندگیتون قرار بگیرید؟
سکوت میکنم
زیرا نه نجوا و نه فریاد، هیچ یک کافی نیست
حتی سکوت نیز ناکافی است و دایره سخن ناتوان از سخن گفتن
افسون شده ام
من بهت زده پروردگارم هستم
که در صلاح او رخنه نمیتوان کرد
و در مطلق بودنش تردید جایی ندارد
او خود خالق واژه ها و مالک تمام هستی است
{منبع یک پست الکترونیک }