-
روزانه - 202
پنجشنبه 7 مهر 1390 12:32
اونایی که وختی یکی از آشناها میمیره میگن: خدا خوبارو زود میبره ، میخان اثبات کنن که خودشون چقدر آدم گندی هستن که خدا تا حالا باهاشون کاری نداشته؟
-
روزانه - 201
پنجشنبه 7 مهر 1390 12:30
حالا که شب و روز میخان به هم دروغ بگن ساعتا دقیق شدن
-
روزانه - 200
چهارشنبه 6 مهر 1390 13:36
به مناسبت دویستمین روزانه مسافر با سر انگشتانش نارنج پوست می گیرد و در پشت سایههای عمودی نارنجستان، عبورش را دنبال میکند وقتی که به باغ گلها رسید میدید که گلها توسط انسانها از شاخه جدا میشدند ، اما گل خشخاش به نمایندگی از طرف تمام گلها از انسان انتقام گرفت *
-
روزانه - 199
چهارشنبه 6 مهر 1390 08:13
وقتی سر کسی فریاد می زنید و اون فقط سکوت میکنه این نشانه ضعف اون نیست عظمت عشقش را می رسونه اما از درون خرد میشه و تنها خاکسترش برات میمونه
-
روزانه - 198
چهارشنبه 6 مهر 1390 07:56
از تو تا من قد یک پلک فاصله است پلک بزن این فاصله را پ ن : چرا همیشه منتظریم اون طرف پلک آخر رو بزنه؟ چرا ما پلک آخر یا قدم آخر رو بر نمیداریم و همین فاصله کم باعث دوریمون از هم میشه؟ اینجوری باعث میشه که آدم ما بین 100 میلیون بازم تنها بمونه
-
روزانه - ۱۹۷
سهشنبه 5 مهر 1390 14:40
تو چه می فهمی حال و روز کسی را که دیگر هیـــــــــــچ نگاهی دلش را نمی لرزاند؟
-
روزانه - ۱۹۶
سهشنبه 5 مهر 1390 12:00
زندگی، شوخیِ کوتاهِ یک عصر پاییزی است
-
روزانه - ۱۹۵
دوشنبه 4 مهر 1390 14:16
اینگونه زندگی کنیم: شاد ولی دلسوز، ساده ولی زیبا، مصمم ولی آرام، مهربان ولی جدی، زیرک ولی صادق، عاشق ولی عاقل
-
روزانه - ۱۹۴
دوشنبه 4 مهر 1390 11:29
در سقوط هم میتوان زیبا بود این را * آبشار * می گفت
-
روزانه - ۱۹۳
دوشنبه 4 مهر 1390 04:49
سیــــــــ ــر شدم . . . بس که ســـــــرد و گـــــــــ ــرم روزگار را ... ... ... چشیدم ! ! خدایــــــ ـــــــا . . . چرا تا زنده ایم روانمان را شـــــــــ اد نمی کنی ؟ ! همیکنه مردیم . . . شادروانمان می کنی ؟
-
روزانه - ۱۹۲
یکشنبه 3 مهر 1390 23:01
چال کرده ایم در هاله ای از ابهام، انسانیت را !!! .. و اکنون …….. در جستجوی آوای زیر خاک روزگار ورق میخورد صامت شرافتمان !! ....
-
روزانه - ۱۹۱
یکشنبه 3 مهر 1390 23:00
با دست های سادگی غبار از زلفت می روبم جوراب های خستگی رایک به یک می شویم بوی راههای رفته و نرفته چقدر تلخ است
-
روزانه - ۱۹۰
یکشنبه 3 مهر 1390 15:03
کندن علف های هرز شاید بی رحمانه باشد اما فرصتی است برای روئیدن گلهای سرخ
-
روزانه - 189
شنبه 2 مهر 1390 01:10
یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که میخواهم باشند
-
روزانه - ۱۸۸
پنجشنبه 31 شهریور 1390 00:42
چوب حراج به تن تمام "کاش" هایم خواهم زد تا شاید بتوانم با عوائدش یه حقیقت کوچولو دست و پا کنم!
-
روزانه - ۱۸۷
چهارشنبه 30 شهریور 1390 13:30
اکنون که در آماج قطرات باران قرار گرفته ام ؛ از تو می خواهم که عشق را هم صدا با ترنم باران و با وزن نسیم شبانگاهی برایم بسرایی ، ای خیال بارانی من !!!
-
روزانه - ۱۸۶
سهشنبه 29 شهریور 1390 22:56
فرهادوار ازپس دردهای درون برون آی تیشه ات رابنشان برسینه ام!!! بیستون بی ستون منم...
-
روزانه - ۱۸۵
سهشنبه 29 شهریور 1390 09:42
از یه جایی به بعد آدم دوست نداره درست بشه فقط دوست داره تموم بشه
-
روزانه - 184
سهشنبه 29 شهریور 1390 03:51
این ﻧﯿــــﺰ . . . . . . . ﻧﻪ!!! دیگر دروغ بس است، بگذرد هم با درد می گذرد.
-
روزانه - 183
دوشنبه 28 شهریور 1390 12:13
کمی از این کمی از آن پاره واژه های از دهن افتاده ی رهگذری نفرین مادری اشک زنی و یا غرور شکسته ی یک مرد، عشق همین است پایانش می کشدت و فلجت می کند و تو میمانی تنها غمگین بی او
-
روزانه - ۱۸۲
یکشنبه 27 شهریور 1390 22:51
حتی قاصدک ها هم دیگر خبر خوشی برایمان ندارند!! خیلی وقت است که از آنها خبری نیست.
-
روزانه - 181
یکشنبه 27 شهریور 1390 16:25
shift + delete کردن عکس ، هیچ وقت به اندازه ی پاره کردنش جواب نمی ده...
-
روزانه - 180
یکشنبه 27 شهریور 1390 14:20
دیگر به "دوستت دارم" ها اعتمادی نیست .
-
روزانه - ۱۷۹
شنبه 26 شهریور 1390 22:51
آنچه «بیدلیل» به وجود آمده است، با «استدلال» از بین نمیرود
-
روزانه - ۱۷۸
شنبه 26 شهریور 1390 16:24
بگذار کسی نداند که چگونه من به جای نوازش شدن ، بوسیده شدن ، گزیده شده ام ...
-
روزانه - 177
شنبه 26 شهریور 1390 11:23
چه لذتی می برد قلم وقتی , جوهر ِ شهوت اش را واژه واژه به زهدانِ شرمآب گونِ داغ.کاغذ می ریزد تا طفلی به نام ِ شعر را آبستن شود
-
روزانه - ۱۷۶
شنبه 26 شهریور 1390 02:38
می گفت متولد ماه مهرم.... ولی من که مهری ازش ندیدم
-
روزانه - ۱۷۵
پنجشنبه 24 شهریور 1390 11:03
تو کمرنگ ترین خاطره، از خاطرات پررنگ من بودی....
-
روزانه - ۱۷۴
چهارشنبه 23 شهریور 1390 23:34
اینایی که می گن : مزاحم که نیستم؟ همونان که وای میسن لا در می گن: تو که نمی یای
-
روزانه - ۱۷۳
چهارشنبه 23 شهریور 1390 11:52
من عاشق اون دیالوگم که پدر ژپتو به پینوکیو میگه: پینوکیو... چوبی بمان! آدم ها سنگی اند دنیایشان قشنگ نیست