خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

گله دارم - 34

چوپان قصه ی ما دروغگو نبود ...

تنها بود و از فرط تنهایی فریاد گرگ سر میداد ...

افسوس که کسی تنهایی اش را درک نکرد ...

و همه در پی گرگ بودند ...

در این میان ، فقط گرگ فهمید که چوپان تنهاست ...!

گله دارم - 33


به خاطر دوست داشتن خجالت نکش ،
کسی که باید خجالت بکشه اون کسیه که می دونه دوستش داری و دوست داشتن بلد نیست

گله دارم - 32


دلی نیست بــــرای تنگ شـــدن !
بـــــرای دلگیــــر شدن ...
بــــــرای دل بستـــــــن ...
بی تفاوتی، لحظه هایم را رنگِ بی رنگی می زند ، ... ......
میان اشک و لبخنــــــــد ......
علامت مساوی می گــــــــذارم و می گــــــــــذرم

روزانه - 365


مـــــــــــــرد است دیگر...
گاهی تند میشود گاهی عاشقانه میگوید..
مـــــــــــــرد است دیگر..
غرورش آسمان و دلش دریاست...
تو چه میدانی ازبغض گلو گیر کرده یک مـــــــــــــرد..

گله دارم - 31


بعضی وقتا هست که دوس داری کنارت باشه...
محکم بغلت کنه...
بذاره اشک بریزی راحت شی....

بعد آروم تو گوشت بگه: " دیوونه من که باهاتم...