خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

لولو

 با سلام مجدد خدمت دوستان خاموش و روشن

در پی اعلام ریاست محترم جمهور در خصوص برده شدن ممه توسط لولو ، و افسردگی آقایان محترم و بی قراری کودکان و نا آرامی جوانان ،  اینجانب ضمن سفری که به دیار کفر داشتم بر آن برآمدم تا بالا خره این لولو رو پیدا کنم و آرامش رو به جامعه اسلامیمون برگردونم و باید بگم که موفق به پیدا کردن لولو های زیادی شدم که ممه ها رو همراه خود حمل میکردند،  هر چی ازشون خواهش کردم این ممه ها رو به صاحباشون برگردونید مگه گوششون بدهکار بود ، حالا حد اقل  کاری تونستم بکنم این بود از لولوهای ایرانی خواهش کردم که وقتی برمیگردن ایران ممه ها رو قایم نکنن و اهتکار نکنن تا بلکه بشه جای خالی بعضی از ممه ها رو پر کنن در ضمن الان میدونیم لولوها در کجا هستند و باید به این عمل دشمن پاسخ مناسب داد و ما هم با چشم چرونیمون پاسخی مناسب به اون کار لولو ها دادیم

خانمهای محترمه لطفا" بنده رو به دلیل تکرار کلمه ممه ببخشن، کوچولوها من رو به خاطر بی قراری مجدد شون به خاطر تکرار اسم لولو  که چه عرض کنم هولو ببخشن، جوانان هم بیخود اینجاها در جستجو نباشن کافیه کمی پاشونو از مرز ایران زمین بیرون بزارن ( جوینده یابنده هست )

خوب همه اینا فقط یه مزاح بود، برگشتم، دارم فکر میکنم رو داستان جدیدم ، به زودی همتون رو میبینم ، سفر هم خوب بود، جای همه دوستان گلم خالی بود، علی الخصوص در طبیعت زیبای جزایر بیوک آدا، جزیره ای که خالی از ماشین و وسیله حمل و نقلش کالسکه هست، وقتی به آبی دریا نگاه میکردم و روی کشتی تیکه نونی دستم میگرفتم تا مرغای آبی بیان و اونو با نوکشون از دستم بقاپن به یاد همتون افتادم

شاد و پیروز باشین

علی

نظرات 5 + ارسال نظر
باقری شنبه 27 شهریور 1389 ساعت 20:56

سلام
خوبی سفر خوش گذشت خوش به حالت

داستان مصطفی کلانتر واژه نامانوس (منظورم رو میدونی)نداره میخوام اون رو تو سایت نود و هشتیا بذارم؟

سلام جناب آقای باقری عزیز
نه عزیز نداره حتی سه نقطه هم نداره

دختر حوا یکشنبه 28 شهریور 1389 ساعت 00:11 http://dokhtaretanhaehava.persianblog.ir/http://

همیشه به سفر
خوش آمدی

سلام حوا جان ممنونم

خواننده خاموش دوشنبه 29 شهریور 1389 ساعت 18:25

سلام داش علی . بسلامتی رفته بودی تجدید قوا کنی . خوش باشی . منتظر داستان زیبای جدیدت هستیم

سلام به روی ماهتون آبجی گله
کمی این روزا گرفتار روز مرگی و کارهای محل کارم هستم ، به محض اینکه کمی فرصت کنم با یه داستان قشنگ میام ولی نمیدونم رو داستانهای کوتاه کار کنم یا بلند
نظراتت میتونه راهنما باشه
شاد باشی
علی

خواننده خاموش سه‌شنبه 30 شهریور 1389 ساعت 14:40

سلام داداشی . داستانات اینقدر باحاله که کوتاه و بلندش فرقی نمیکنه فقط اینکه با داستان کوتاه زودتر به دوره انتظار داستان بعدی میرسیم .موفق باشی

باقری سه‌شنبه 30 شهریور 1389 ساعت 22:58

سلام
من نظرم رو داستانهای بلنده اما در حد 100 تا 200 ص نه بیشتر
اما در کل هر چه دلت خواست بذار ما که مشتاق خوندن هستیم

یه سوال: من برنامه ای برای گوشی موبایل گرفتم که برای فعال سازی اون باید یه متن 3 تا 4 خطه انگلیسی بنویسم و اون رو تو وبلاگ و سایتی بذارم و بعد ادرس اون جا رو به شرکت سازنده(خارجیه) بفرستم تا برای من کد بفرستند
برای شما این امکان داره تا من اون متن رو بفرستم و شما اون رو تو سایتتون بذاری و هر وقت کد رو گرفتم(خودشون گفتند در اسرع وقت) متن رو پاک کنی

سلام آقای باقری
من اون رو میتونم تو یه وبلاگ دیگه بزارم
بفرست آقا
Alireza.majloubi@gmail.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد