خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

گله دارم - 6

 

بی گمان

روزی میرسه که بفهمی منی به نام من هم وجود داشت

 

خوش گمان

امیدوارم اون روز دیگه برای فهمیدن دیر نباشه

 

چون تو توذهنم ، تو قلبم داری میمری و من به سوگ ازدست دادنت به چله نشستم، جسمت اینجاست ولی دیگه نمیتونم جلوی مرگت رو تو ذهنم بگیرم،

 

تورو خدا نمیر، اگه بخوای ( اگر !!! ) میتونی فقط با دو کلمه باز تو ذهن و قلبم زنده بمونی

 

می خوای مدال این همه بی معرفتی رو بدیم آویزون کنی؟ آخه ندیدن کسی که همیشه فقط تو رو میبینه،  جزو افتخارات محسوب میشه؟

 

بابا ای ول

 

تو چی میگی دیگه؟ همش ( داده هام نعمته و ندادم حکمته ) ؟!!! بابا لعنتی حکمت تو حالیمیمون کن ، چرا همه اینا رو یه دفعه دادی؟ هان؟ میخوای بگی اون بالائی و نمیبینی ؟ این رسمشه؟

 

 

کاش تو خلقتت یه تجدید نظر میکردی و یه دکمه  Shut Down  برامون تعبیه میکردی تا هر وقت که دیگه عرصه بهمون تنگ میشد روش کلیک میکردیم

نظرات 4 + ارسال نظر
هیس پنج‌شنبه 22 مهر 1389 ساعت 19:16 http://l-liss.blogsky.com

ازین تجدید نظرها دلم میخواهد
سلام

امروز میخوام برم در خونه خدا درخواستم رو مجددا عنوان کنم
عرض حال شما رو هم خدمتشون عرض میکنم
علیک سلام

خواننده خاموش شنبه 24 مهر 1389 ساعت 07:38

سلام داداشی . چی شده ؟ نبینم ناامید باشی . اگه احساس کردی کمکی از دست من بر میاد درخدمتت هستم .

سلام آبجی جون
آبجی
کتاب عشق ما داره به صفحه های آخرش نزدیک میشه
اون مثل روزگار شده
یه روز خوبه
ده روز بده

منم خیلی گله دارم اول از خودم بعد از همه ی دنیا

گر هم گله ای هست
دگر حوصله ای نیست

مهتاب شنبه 24 مهر 1389 ساعت 20:56 http://nst69.persianblog.ir

ینی اون روز میرسه که بفهمه منی به نام من هم وجود داشت؟

حتما میرسه ولی امیدوارم مثل طرف من دیر متوجه نشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد