خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

روزانه - ۲7

بعضی دوستیها مثله قصه نوحه ، (بعضیا از ترس توفان میآن پیشت) .

بعضی دوستیها مثله قصه ی ابراهیمه ( باید همه چیزتو قربانی کنی) .

بعضی دوستیها مثله قصه مسیحه ( آخرش به صلیب میکشنت ).

 اما بیشتره دوستیها مثله قضیه موساست ، (یه کم که دور میشی یه گوساله جاتو میگیره).

نظرات 3 + ارسال نظر
خاک سرخ شنبه 2 بهمن 1389 ساعت 13:29 http://www.khakesorkheman.blogsky.com

سلام و درود بر شما !
پس عصای موسی به چه درد می خوره ؟
ازش استفاده کن برادر !

چشم عزیز
ولی اگر مار شد و طرف فرار و بر قرار ترجیح داد باید چه کرد؟
اونوقت آدم همیشه منزوی میمونه که

خواننده خاموش یکشنبه 3 بهمن 1389 ساعت 10:12

سلام داداشی . درست گفتی مثل همیشه

سلام آبجی گله

بهار پنج‌شنبه 7 بهمن 1389 ساعت 14:17 http://sokute-mobham.blogsky.com/

حالا کدومش بهتره؟ :-؟

فک کنم هیچ کدومش. دوستی دیگه الان معنی نداره

والا فکر کنم هیچ کدوم از اینائی که اسم بردم به درد نخوره مگر در مواقعی که آدم فقط بخواد یه هم زبون برای چند صباحی پیشش باشه ولی همونطور که گفتم بعضی از دوستیها اینطوریه و جوینده یابنده هست باید گشت و بهش رسید
ما محکومیم که با هم زندگی کنیم و تو این وسط باید یه سری از خصوصیات همدیگه رو تحمل کنیم و به این میگن تفاهم در عیر اینصورت باید تنها باشیم
تنها
خیلی سخته تحمل تنهائی

شاد باشین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد