خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

روزانه - ۳۵

سالها بعد

از یاد خواهی برد

روزی - کسی ...

به انتهای نامت که می رسید

رویایش جوانه می زد

سالها بعد

از یاد خواهی برد

هرم همین نگاه و

تلخی همین بی تابی را...

که کسی روزگاری

قصه ی هر سحرگاهش

آغاز هر نگاهش 

تکرار نام تو بود

و خواندن واژه هایی از سر مهربانی ات .

دلم تنگ خواهد شد

هم برای تو

               ٬  هم برای امروز خودم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد