سالها بعد
از یاد خواهی برد
روزی - کسی ...
به انتهای نامت که می رسید
رویایش جوانه می زد
سالها بعد
از یاد خواهی برد
هرم همین نگاه و
تلخی همین بی تابی را...
که کسی روزگاری
قصه ی هر سحرگاهش
آغاز هر نگاهش
تکرار نام تو بود
و خواندن واژه هایی از سر مهربانی ات .
دلم تنگ خواهد شد
هم برای تو
٬ هم برای امروز خودم