خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

روزانه-۱۰۶

آیا فکر می کنید نیمه پر لیوان برای کسی که تشنه نیست مهم است؟

وقتی تشنه هستی انتظار داری نزدیک ترین کست چیکار کنه ؟ فقط درک کنه تشنه هستی یا اینکه برای رفع تشنگیت یه حرکتی بکنه؟

وای به روزی که میبینی نزدیکترین کست حتی حاضر نیست قبول کنه تشنه ای چه برسه به اینکه برای رفع تشنگیت قدمی برداره


کاشکی معرفت داشتن یه خورده تو ما ها که ادعا شو داریم زنده میشد

کاشکی

دل آدم وقتی توسط نزدیکترین کسش میشکنه

دیگه هر کاریش کنی رد شکستگی روش میمونه و هیچ وقت از یاد نمیره


این روز ها بهانه ای ندارم برای از تو گفتن برای تو سرودن تنها دل خوشی هایم را گرفته ای با سکوتت... سکوت دلم از چیست؟ دیگر نمی دانم
نظرات 5 + ارسال نظر
ب ه س یکشنبه 19 تیر 1390 ساعت 10:46

خودت چی؟ درکش میکنی وقتی تشنه باشه؟ سیراب چطور؟
اصلا توجه میکنی بهش که بفهمی تشنه ست یا نه؟ یه چیزی از قدیم ندیما یادمه...اینکه از آسمون به زمین میباره و نه برعکس...البته خیلی موافق نیستم باهاش ولی اگه نمیشه آسمون بود...حد اقل میشه هر دو جویبار باشیم...مساوی و موازی

چه جواب قشنگی
هر دو ....
فکر کنم اینجور چیزا نباید یک طرفه باشه
چون آدم برای کسی میمیره که براش تب کنه و یا برعکسش
برای کسی تب میکنه که براش بمیره

ولی آیا زندگی مگه بده بستونی هست؟
والا نفهمیدیم قسم حضرت عباس رو باید قبول کنیم یا دمب خروس رو
یه طرفه باشه محکوم میشی به احمق بودن
دو طرفه باشه محکوم میشی به کاسب مسلک بودن
من حداقل سعی خودم رو میکنم - شاید نتونم سیرابش کنم ولی قدم خودم رو بر میدارم ولی اون حتی حاضر نیست ادای سعی کردن رو در بیاره

با مساوی و موازات کاملا موافقم ولی اگر کفه ترازوی فرشته عدالت جلوی دادگستری رو ببینی یکیش سنگین تره و به قول حضرت علی
برابری عین بی عدالتی است
من نمیگم برابر باشیم و مساوی
من میگم هر کس به اندازه توان خودش حتی اگر این توان ادا در آوردن باشه
همیشه نمیشه که مرد اون چتر حمایت رو تو دستش نگه داشته باشه
یا لا اقل اگر هم قرار بر این هست باید غذای روح و احساسش برآورده بشه تا توان حمایت رو داشته باشه وگرنه اون هم میشه یه آدم بی انگیزه و یا مترسک

ب ه س یکشنبه 19 تیر 1390 ساعت 13:51

حضرات عرب جات را کلا تاب نمیاورم (همونی که گفتی به قول..)

...

بهت حق میدم(ایکون گل)

ممنون از درک متقابلت
من فرد مذهبی نیستم ولی بعضی از گفته های حضرات عرب رو باید با آب طلا نوشت
و معمولا اینگونه فرمایشات اونها رو به دید یک انسان نیگاه میکنم نه به عنوان یک دستور مذهبی
فکر کنم زرتشت خودمون دلیل اومدن همه ادیان رو در این سه جمله خلاصه کرده ( گفتار نیک - پندار نیک - کردار نیک ) ته ته همه ادیان همین رو از آدم میخوان
ای کاش میشد خواسته های معقولمون رو تو خونه خودمون پیدا کنیم نه اینکه تو خیابونها به دنبال مصنوعیش باشیم و یه جورائی بخریمشون -
میفهمی که ...
آیکون میدونم که میدونی

مینا یکشنبه 19 تیر 1390 ساعت 18:28 http://namekhaneman.blogfa.com/

من دل کسی رو شکستم

کاش این رد شکستگی نمی موند

کاش ...

حد اقل سعی کن رد این شکستگی کم رنگ تر بشه

یزدان دوشنبه 20 تیر 1390 ساعت 00:23

سلام داداش.اول جواب ب ه س رو بدم منم خیلی مذهبی نیستم ولی تو داری به حضرت علی توهین می کنی حضرت علی عرب نبوده قبیله این عزیزان مستعربه(عرب شده بوده)بعد هم حضرت محمد میگه:من عربم ولی عرب از من نیست عربو از این عزیزان جدا بدون.
نظر در مورد پستت:داداش واقعا سخته سخته سخت.ما مردا اصولا خیلی نمی تونیم احساساتمون رو بیان کنیم.واقعا احساسات ما از زنا هم خیلی بیشتره ولی ما مشکلاتو توی خودمون می ریزیم و یکدفعه بیرون میدیم همینه که شکستگی یه مرد خیلی بیشتر از زناس.به ول ب ه س درسته درک باید دو طرفه باشه ولی وقتی درک می کنی و درکت نمی کنن تکلیفت چیه؟؟وقتی محبت می کنی و محبت نمی بینی تکلیفت چیه؟

سلام داداشه گلم
خوب جواب بغض هزار ساله ( ب ه س ) رو حتما خودش میاد میده
آره والا
وقتی که درک میکنی درکت نمیکنن خیلی ستمه خیلی و مصیبت اونجاست که باید تا آخر عمر هم تحملش کنی چون لنگه کفش نیست که عوضش کنی
ممکنه بعضی ها بگن خوب طلاق بده بره ولی اونوقت میدونید تکلیف بچه های طلاق چی میشه؟
میشن دوتا جنایتکار که به خاطر آرامش خودم تحویل جامعه دادمشون

شاد باشی داداش

نویسنده سه‌شنبه 21 تیر 1390 ساعت 08:33 http://shab1387.blogfa.com/

من همیشه میگم ما با دوستان و عزیزانمون یک منظومه ای ای از رفتارها، درک متقابل ها، شناخت ها و... داریم و با یک یا چندتا مورد ناراحتی حق داریم دلگیر بشیم نه اینکه بیاییم و در مورد کل رابطه مون با اونا شک کنیم. پس اگه یه وقتی اتفاق هایی مثل جرو بحث و چیزهایی مثل این پیش میاد؛ باید وقتی کمی آروم تر شدیم بریم و در موردش با همدیگه حرف بزنیم.
اما دل آدم بدجوری می گیره! بدترین چیز شناخته نشدن توسط اوناییه که خیلی دوستشون داری. هی...
ارادتمند نویسنده

آخ گفتی عزیز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد