سلام واقعا برام خیلی سخته که بپذیرم بعضی ها با رنجش نزدیکترین آدمها به خودشون برای خودشون خاطره درست میکنن و بقیه براشون اصلا مهم نیستند فکر میکنن کارشون یه کار معمولی هست و ... بیخیال آیکون خیلی باحالی داداش
سلام من شاعر این شعرم ادامه ی شعر: چند قو روی آب چند سنگ ریزه در دست او کنار رنجش قو ها خاطره می ساخت می گفت که رشد آرام یک گل دیدنی است آهسته تر از بارش برف به روی آرامش زیبای زمین یا آخرین برگ سبز در پاییز آی آدم ها! آزارش ندهید شاید امید پروانه ای زندانی در شفیره ی خود باشد
باز هم او...! لبخندی زد از دل قو ها در آورد نگاهی کرد در دلم خانه گزید چند لحظه زندگی با خود برد نوازش غنچه را به مهتاب سپرد
و این که حداقل منبع شعر رو می نوشتی. شعر رو هم کامل بذار
این شعر در سایت شعر نو ثبت شده ولی میخوام دوستانه حلش کنیم
دوست عزیز اولا خیلی عذر میخوام که از شما اسمی برده نشده چون منبع رو نمیدونستم و اگر به روزانه های قبل مراجعه کنید میبینید هر جا که از منبع اطلاعی داشتم نوشتم و خیلی خوشحالم که با شما آشنا شدم و چشم همین الان اسم منبع رو میبرم و باید بگم که من این شعر اصلا از وبلاگ و یا سایتی که گفتی استفاده نکردم به هر حال ممنون از اطلاع رسانیتون شاد باشید
سلام خسته نباشید و این که بی نهایت ممنونم این کار شما باعث شد تا حسن نیت خوتون رو ثابت کنید و حتما در آینده جبران می کنم. اون سایتی رو که گفتم به عنوان منبع اصلی بود و برای اثبات صحبت هام گذاشتم. شما می تونید مراجعه کنید و اشعار خیلی قشنگی رو بخونید. طرح قشنگی به عنوان روزانه دارید. اونجا منبع خیلی خوبی برای شماست. می تونید استفاده کنید باز هم ممنونم عیدتان هم مبارک
سلام دوست عزیز بازهم از اینکه بدون اجازه از اشعار شما استفاده کردم عذر میخوام و امیدوارم که قبول کرده باشید که از منبع اطلاعی نداشتم حضورتون سبز عید شما هم مبارک عزیز خوشحالم میکنی سر بزنی و ما رو از اشعار زیباتون بهره مند کنید شاد باشید
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایکونه گل
سلام
واقعا برام خیلی سخته که بپذیرم بعضی ها با رنجش نزدیکترین آدمها به خودشون برای خودشون خاطره درست میکنن و بقیه براشون اصلا مهم نیستند
فکر میکنن کارشون یه کار معمولی هست و ... بیخیال
آیکون خیلی باحالی داداش
لایک به این متن
و حرفهاتون در پاسخ کامنت بالا گویای همه چیز
خودخواهی ...
ممنون و آفرین به دقتت
سلام
من شاعر این شعرم
ادامه ی شعر:
چند قو روی آب
چند سنگ ریزه در دست او
کنار رنجش قو ها
خاطره می ساخت
می گفت که رشد آرام یک گل دیدنی است
آهسته تر از بارش برف
به روی آرامش زیبای زمین
یا آخرین برگ سبز در پاییز
آی آدم ها! آزارش ندهید
شاید امید پروانه ای زندانی
در شفیره ی خود باشد
باز هم او...!
لبخندی زد
از دل قو ها در آورد
نگاهی کرد
در دلم خانه گزید
چند لحظه زندگی با خود برد
نوازش غنچه را به مهتاب سپرد
و این که حداقل منبع شعر رو می نوشتی. شعر رو هم کامل بذار
این شعر در سایت شعر نو ثبت شده
ولی میخوام دوستانه حلش کنیم
دوست عزیز
اولا خیلی عذر میخوام که از شما اسمی برده نشده چون منبع رو نمیدونستم و اگر به روزانه های قبل مراجعه کنید میبینید هر جا که از منبع اطلاعی داشتم نوشتم و خیلی خوشحالم که با شما آشنا شدم و چشم همین الان اسم منبع رو میبرم و باید بگم که من این شعر اصلا از وبلاگ و یا سایتی که گفتی استفاده نکردم
به هر حال ممنون از اطلاع رسانیتون
شاد باشید
سلام
خسته نباشید و این که بی نهایت ممنونم
این کار شما باعث شد تا حسن نیت خوتون رو ثابت کنید و حتما در آینده جبران می کنم.
اون سایتی رو که گفتم به عنوان منبع اصلی بود و برای اثبات صحبت هام گذاشتم. شما می تونید مراجعه کنید و اشعار خیلی قشنگی رو بخونید. طرح قشنگی به عنوان روزانه دارید. اونجا منبع خیلی خوبی برای شماست. می تونید استفاده کنید
باز هم ممنونم
عیدتان هم مبارک
سلام دوست عزیز
بازهم از اینکه بدون اجازه از اشعار شما استفاده کردم عذر میخوام و امیدوارم که قبول کرده باشید که از منبع اطلاعی نداشتم
حضورتون سبز
عید شما هم مبارک عزیز
خوشحالم میکنی سر بزنی و ما رو از اشعار زیباتون بهره مند کنید
شاد باشید