خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

روزانه - ۱۷۳

من عاشق اون دیالوگم که پدر ژپتو به پینوکیو میگه:
پینوکیو... چوبی بمان!
آدم ها سنگی اند دنیایشان قشنگ نیست

نظرات 9 + ارسال نظر
آنا چهارشنبه 23 شهریور 1390 ساعت 12:07 http://www.lapeste.blogsky.com

با پدر ژپتو بیشتر از این که اکنون موافقم نمی توانم همنوایی کنم
بسیار سنگی هستیم
همه خودخواهیم و فقط خودمان را می بینم
و من در این دقایق سخت بسیار بد اخلاق هستم
و دلم می خواهد سر به تن دنیا نباشد
و فقط یکی از دوستان که وبلاگشان را حذف کرده اند می دانند
و من هم الان خودخواه ترینم که فقط به فکر رشد فکری خودم هستم
و الان دلم می خواهد خودم را دار بزنم
و نیه را بکشم
راستی نیه را می شناسی جناب مسافر ؟
شما از کدام جاده هستید؟
هذیان های مرا ببخشید ها

من از شرقی ترین جاده غرب هستم و به سمت جنوبی ترین نقطه شمال میرم
نیه رو هم نمیشناسم چون هنوز خودم رو نشناختم
منم گاهی دلم میخواد یکی رو دار بزنم ولی اون یک نفر یکی از شخصیتهائی هست که خودم پیدا میکنم

برات صبوری آرزو میکنم

آنا چهارشنبه 23 شهریور 1390 ساعت 13:59 http://www.lapeste.blogsky.com

صبوری می کنم تا کلمات عاقل شوند
تا مدارا
تا مرگ
...

صبوری کن
صبوری

امید چهارشنبه 23 شهریور 1390 ساعت 14:25 http://garmak.blogsky.com/

هیچکس نمی خواهد انی باشد که هست
چرا؟

من میخواهم ولی دیگران من را آنطور که هستم پذیرا نیستند

زهرا چهارشنبه 23 شهریور 1390 ساعت 14:54 http://lovely-lover.blogsky.com/

در یک رابطه دو نفره وقتی دو نفر هیچ مشکلی با هم ندارند؛
حتما یکی از آنها تمام حرفای دلش را نمی گوید
شکسپیر

همیشه اونی که کمتر عاشقه حرف برای گفتن بیشتر داره

نسرین چهارشنبه 23 شهریور 1390 ساعت 16:49 http://cloudy2010.blogsky.com

قشنگ نیست ... اما بالاخره پینوکیو هم آدم می شد ...
اصلا از اول هم می خواست آدم باشد
پینوکیو هم از چوبی بودنش راضی نبود

خیلی از ماها از چیزی که هستیم راضی نیستیم ولی باید قبول کنیم ک به تفعمون هست همیتی مه هستیم باقی بمونیم

نسرین چهارشنبه 23 شهریور 1390 ساعت 16:57 http://cloudy2010.blogsky.com

من منتظرما ...
ورود آنا تبریک ...

من هم وروود آنا رو تبریک میگم .و قدرش رو میدونم

اوجوبه چهارشنبه 23 شهریور 1390 ساعت 17:50 http://www.ojobeam.blogsky.com

اما من با پدر ژپتو موافق نیستم!!!
خیلی از آدم ها اینطوری نیستن و قلب مهربونی هم دارن
نمونه بارزش خوده شما

من هم نبودم ولی جبر روزگار خیلی ها رو ئادار میکنه کاری رو بکنن که خلاف میل باطنیشون هست

رز چهارشنبه 23 شهریور 1390 ساعت 22:00 http://shosho.blogsky.com

عالیه....

راستی چیش با کلاس بود؟؟

تب خال زدم امروز..

iهمه کارهاش اند کلاسه بابا

فرحان پنج‌شنبه 24 شهریور 1390 ساعت 02:27 http://www.navdon.blogsky.com

یادم انداختی که باید سعی کنم چوبی باشم... کودک بمونم ... سخته...
قشنگ مینویسی... خوشم میاد

شما قشنگ میخونی عزیز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد