خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

غضنفر - 2

دوستان اگر تو این لطیفه کمی بی ادبی بود ببخشید ، قصدم فقط یه لبخند صبحگاهی هست که بر لب شما خوبان بنشینه


یک روز غضنفر تو اتوبوس نشسته بود که یک دفعه بادی همراه با صدا ازش خارج میشه و همه میزنن زیر خنده و غضنفر بلند میشه میگه : حدس میزدم خوشتون بیاد !!! گفتم دور هم بخندیم

نظرات 7 + ارسال نظر
کلبه ی تنهایی من دوشنبه 25 مهر 1390 ساعت 08:40


اسم وبت توی لیست وبلاکهای به روز شده بود گفتن ببینم رفیقم چی آپ کرده
مرسی

خواهش میکنم خانم گل

dazmehr دوشنبه 25 مهر 1390 ساعت 09:49 http://rostamiyana.blogsky.com

امید دوشنبه 25 مهر 1390 ساعت 11:18 http://garmak.blogsky.com/

البته اگر دوستان کمی عقب تر بشینند تا هوا عوض بشه بیشتر خوش میگذره با غضنفر

آقا مگه نشنیدین داداشمون چی گفت؟
خیرات که نمکنن برید عقب تا غضنفر به هنر نمائیش ادامه بده

زهرا دوشنبه 25 مهر 1390 ساعت 15:34 http://lovely-lover.blogsky.com/


عالی بود مرسی

خواهش میکنم

نسرین دوشنبه 25 مهر 1390 ساعت 22:45 http://cloudy2010.blogsky.com

بی ادبی ... چیز دیگه ایه ...
اما علی خان زیاد خنده دار نبودا
شوخی کردم ... اصلا برادر شما همین که قصد خنداندن دوستان رو می کنید لطفی ست بس قابل ستایش ...

به به
ببین کی اومده
شما لطف داری عزیز

فرساد دوشنبه 25 مهر 1390 ساعت 23:01 http://www.dr-farsad.mihanblog.com/

عجب!!!!!

کوروش سه‌شنبه 26 مهر 1390 ساعت 00:16 http://www.korosh7042.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد