زندگی یک بازی درد آور است . زندگی یک اول بی آخر است زندگی کردیم اما باختیم . کاخ خود را روی دریا ساختیم لمس باید کرد این اندوه را . بر کمر باید کشید این کوه را زندگی را باهمین غمها خوش است . باهمین بیش و همین کمها خوش است زندگی را خوب باید ازمود . اهل صبرو غصه و اندوه بود
پس بالاتر از سیاهی رنگی هست ....
آره عزیز
تنهائی از سیاهی هم پر رنگ تره
حضورت سبز
درک میکنم
این راه رفته را
اگرچه بیش
خواهم گفت
زوداست گل غنچه را
پرپر شدن
گلدانی منقش
ازمهر باید.
یک شاخ گل
اشکوفه را
بر طاق دل
خیلی خوشحالم که یکی تو این عالم من رو درک میکنه
بر قرار باشی داداشه گلم
سلام.مثل اینکه بد موقعی اومدم
به امید پایان شکستن وپیدا شدن یه شکسته بند خوب
متن زیر عکس خیلی جالبه
سلام عزیز
حضورت سبز
من هم به همین امید نشسته ام
سیاهتر.. جالبه..
بله
ای نفرین بر این پر رنگی
زندگی یک بازی درد آور است . زندگی یک اول بی آخر است
زندگی کردیم اما باختیم . کاخ خود را روی دریا ساختیم
لمس باید کرد این اندوه را . بر کمر باید کشید این کوه را
زندگی را باهمین غمها خوش است . باهمین بیش و همین کمها خوش است
زندگی را خوب باید ازمود . اهل صبرو غصه و اندوه بود
ما که دیگه اهلی شدیم
--------------------------------------------------------------------------------
یکی بود یکی نبود، اونی که بود تو بودی و اونی که نبود من بودم !
یکی داشت و یکی نداشت، اونی که داشت تو بودی و اونی که تو رو نداشت من بودم!
یکی خواست و یکی نخواست، اونی که خواست تو بودی اونی که بی تو بودن رو نخواست من بودم!
یکی آورد و یکی نیاورد، اونی که آورد تو بودی اونی که جز تو به هیچ کس ایمان نیاورد من بودم !
یکی برد و یکی باخت، اونی که برد تو بودی اونی که دل به تو باخت من بودم!
یکی گفت و یکی نگفت، اونی که گفت تو بودی اونی که " دوست دارم " رو به هیچ کس جز تو نگفت
من بودم!یکی ماند و یکی نماند، اونی که ماند تو بودی اونی که بدون تو نماند من بودم
الهی من قربون اون قلب مهربونت برم که اینقدر با احساس نوشتی عزیزم
نه چیــــزی از من مانده
نه سیبـــی
تا نـــذر چشم*هاتـــ کنم
نـــذر دلتنـــگی*هام
!
امید که خدا نذرت رو قبول کنه
گاهی وقتا ما آدما از بس شکسته میشیم که درد شکسته شدن رو هم حس نمیکنیم
این بدترین درده
دقیقا خانم قوامی دقیقا