خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

گله دارم - 20

من عادت دارم به شکستن
‫به مرگ ثانیه هام
‫به خرد شدن احساسم
دل من سالهاست شکسته
نفرین
تنها
سیاهی را سیاهتر میکند

نظرات 9 + ارسال نظر
میثم چهارشنبه 25 آبان 1390 ساعت 21:58 http://mashreghmotlagh.blogsky.com

پس بالاتر از سیاهی رنگی هست ....

آره عزیز
تنهائی از سیاهی هم پر رنگ تره
حضورت سبز

کوروش پنج‌شنبه 26 آبان 1390 ساعت 08:05 http://www.korosh7042.com/

درک میکنم

این راه رفته را
اگرچه بیش
خواهم گفت
زوداست گل غنچه را
پرپر شدن

گلدانی منقش
ازمهر باید.
یک شاخ گل
اشکوفه را
بر طاق دل

خیلی خوشحالم که یکی تو این عالم من رو درک میکنه
بر قرار باشی داداشه گلم

دانشمنگ پنج‌شنبه 26 آبان 1390 ساعت 10:22 http://danesh.mang.blogfa.com

سلام.مثل اینکه بد موقعی اومدم
به امید پایان شکستن وپیدا شدن یه شکسته بند خوب
متن زیر عکس خیلی جالبه

سلام عزیز
حضورت سبز
من هم به همین امید نشسته ام

ulduz پنج‌شنبه 26 آبان 1390 ساعت 12:57 http://bh-sevgi.mihanblog.com/

سیاهتر.. جالبه..

بله
ای نفرین بر این پر رنگی

آنا پنج‌شنبه 26 آبان 1390 ساعت 13:03 http://lapeste.blogsky.com

ANNA پنج‌شنبه 26 آبان 1390 ساعت 15:20 http://lapeste.blogsky.com

زندگی یک بازی درد آور است . زندگی یک اول بی آخر است
زندگی کردیم اما باختیم . کاخ خود را روی دریا ساختیم
لمس باید کرد این اندوه را . بر کمر باید کشید این کوه را
زندگی را باهمین غمها خوش است . باهمین بیش و همین کمها خوش است
زندگی را خوب باید ازمود . اهل صبرو غصه و اندوه بود

ما که دیگه اهلی شدیم

ANNA پنج‌شنبه 26 آبان 1390 ساعت 15:26 http://lapeste.blogsky.com

--------------------------------------------------------------------------------

یکی بود یکی نبود، اونی که بود تو بودی و اونی که نبود من بودم !

یکی داشت و یکی نداشت، اونی که داشت تو بودی و اونی که تو رو نداشت من بودم!

یکی خواست و یکی نخواست، اونی که خواست تو بودی اونی که بی تو بودن رو نخواست من بودم!

یکی آورد و یکی نیاورد، اونی که آورد تو بودی اونی که جز تو به هیچ کس ایمان نیاورد من بودم !

یکی برد و یکی باخت، اونی که برد تو بودی اونی که دل به تو باخت من بودم!

یکی گفت و یکی نگفت، اونی که گفت تو بودی اونی که " دوست دارم " رو به هیچ کس جز تو نگفت

من بودم!یکی ماند و یکی نماند، اونی که ماند تو بودی اونی که بدون تو نماند من بودم

الهی من قربون اون قلب مهربونت برم که اینقدر با احساس نوشتی عزیزم

ANNA پنج‌شنبه 26 آبان 1390 ساعت 15:40 http://lapeste.blogsky.com

نه چیــــزی از من مانده


نه سیبـــی


تا نـــذر چشم*هاتـــ کنم


نـــذر دلتنـــگی*هام
!

امید که خدا نذرت رو قبول کنه

یک مامابا چکمه های سفید پنج‌شنبه 26 آبان 1390 ساعت 15:43 http://newmidwife.blogsky.com/

گاهی وقتا ما آدما از بس شکسته میشیم که درد شکسته شدن رو هم حس نمیکنیم
این بدترین درده

دقیقا خانم قوامی دقیقا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد