خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

روزانه - 315

به فردا بگوئید
نیاید
پاهای من هنوز در گذشته ها گیرند
هنوز مطمئن نیستم
کجای خاطره هایم
رد پای نگاهم جا مانده است

نظرات 2 + ارسال نظر
ناشناس پنج‌شنبه 26 آبان 1390 ساعت 21:46 http://www.daqhdaqhe.blogfa.com

تمام خاطرات گذشته را بسپار به دست باد
و منتظر خوش امد گوی به فر داها باش.





اخه من که لا لای بلدم چرا خوابم نمیبره.

این کار رو میکنم ولی نمیدونم به جای اینکه خاطرات خوش تو ذهنم بمونه فقط این خاطرات بد هست که همیشه تو ذهنم رژه میره

مهستی جمعه 27 آبان 1390 ساعت 12:28 http://www.mz991.blogsky.com




خاطرات چه خوب چه بد فراموش شدنی نیست .

فقط می تونی بهشون فکر کنی یا نکنی همین .

کاش با مرگ کسی یا با رفتنش
خاطراتش هم می مرد،
می رفت...

ایکاش
اما وقتی کسی اطاق بغل دستیت هست و لی انگار سالهاست که از تو دوره و هر روز میبینیش ولی انگار اون کور رنگی گرفته و تورو نمیبینه رو چطور میشه تحمل کرد و یا فراموش کرد
خودم دارم میشم خاطره و خودم رو دارم فراموش میکنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد