خیلی منتظرت بودم ولی نیومدی سک سک هم که نکردی اما چند تا شعر می ذارم و می رم
صدای سوت قطار
بعضی*ها گوش*شان را می*گیرند
و بعضی قلب*شان را...
عزیزم اعلام کرده بودم که دیگه شبها نت نمیام ولی چهار شب هست که تا خود صبح بیدارم و امروز که خودم رو توی آینه دیدم متوجه شدم از شدت بی خوابی چهره و صورتم کبود شده ولی بی اغراق بگم هر شب به یادتم و در ذهنم سک سک میکنم قبلا هم گفتم که هر شب راس ساعت 23:30 برات دعا میکنم
عالی بود...
همانند شما که با حضورتان در این محفل مهربانی را بین ما تقسیم میکنید
ولی این روزا همه خصیص شدن حتی درمورد شادیهاشون
فکر کنم این روزا حالتون خوب نیست؟
اصلا
دارم قورتشون میدم
خیلی منتظرت بودم
ولی نیومدی
سک سک هم که نکردی
اما چند تا شعر می ذارم و می رم
صدای سوت قطار
بعضی*ها گوش*شان را می*گیرند
و بعضی قلب*شان را...
عزیزم
اعلام کرده بودم که دیگه شبها نت نمیام
ولی چهار شب هست که تا خود صبح بیدارم و امروز که خودم رو توی آینه دیدم
متوجه شدم از شدت بی خوابی چهره و صورتم کبود شده
ولی بی اغراق بگم هر شب به یادتم و در ذهنم سک سک میکنم
قبلا هم گفتم که هر شب راس ساعت 23:30 برات دعا میکنم
جالب بود
قابل شما رو نداشت