خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

روزانه - 350

بیزارم از اینکه اسم هرزگی هایت را، آزادی و اسم نگرانی هایم را، گیر میگذاری و برای بی تفاوتی هایت ، اعتماد را بهانه می آوری

نظرات 7 + ارسال نظر
فاطیشی! سه‌شنبه 22 آذر 1390 ساعت 20:30 http://fateme.blogsky.com

من در اندازه این حرفا نیستم ولی گاهی توجه بیش از حده که این اتفاقا و این طرز فکرارو به وجود میاره.
یا توجه بیش از حد ایشون به حساس بودنه شما
یا توجه بیش از حده شما به آزاد بودن ایشون

ANNA سه‌شنبه 22 آذر 1390 ساعت 20:47 http://lapeste.blogsky.com

این که می گویی یعنی پیچاندن کلمات

خاطره سه‌شنبه 22 آذر 1390 ساعت 23:09 http://rahalost.blogsky.com

واژه واژه ی این جمله سرا پا حرف بود...ندانستم چه بگویم مناسب این تعابیر زیبا و بجا....

ع.خ چهارشنبه 23 آذر 1390 ساعت 00:22 http://www.jump.blogsky.com

اینجای قصه یکی باس کوتا بیاد گمونم و الا کار خرابه!...البته این که نتونی حستو بکنی زیر پوست هم نفست خیلی سخته مخصوصا که خودشم عمدا نخواد...بیزار شدم منم از این حس خیلی رو اعصابه.مسافر این بد چیزی بود گفتی مثه خاریدن تن و نداشتن دست

زهرا چهارشنبه 23 آذر 1390 ساعت 12:00 http://lovely-lover.blogsky.com/

سلام
واقعا خدا یه همچین آدمایی با این طرز تفکر نصیب کسی نکنه

واقعا

امید چهارشنبه 23 آذر 1390 ساعت 14:45 http://garmak.blogsky.com/

گله گذاری هم حوصله می خواهد
عجب حوصله ای داره اخوی!

دیگه حوصله ندارم بخدا

کیمیا چهارشنبه 23 آذر 1390 ساعت 15:49

چقدر سیاه!
چقدر غم انگیز...

واقعا بیزارم
بیزار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد