سلام
به مناسبت سومین سالگرد عروج فریدون مشیری
شعری از اون شاعر عزیز رو که شخص بنده خیلی باهاش حال کردم و خاطره دارم رو براتون تو این پست میزارم
میدونم هر کدوم از شما حتما این شعر رو بارها شنیدید و شاید هم مثل من باهاش خاطره دارید
باشد که تجدید خاطره ای شده باشه و یادی از اون عزیز
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
در نهان خانه جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید
یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
یادم آید تو به من گفتی : از این عشق حذر کن
لحظه ای چند بر این آب نظر کن
آب ، آیینه عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا که دلت با دگران است
تا فراموش کنی ، چندی از این شهر سفر کن
با تو گفتم حذر از عشق ؟ ندانم
سفر از پیش تو ؟ هرگز نتوانم
روز اول که دل من به تمنای تو پر زد
چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی ! من نه رمیدم نه گسستم
باز گفتم که تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم. سفر از پیش تو هرگز نتوانم ، نتوانم
یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم
نگسستم ، نرمیدم
رفت در ظلمت غم آن شب و شبهای دگر هم
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم
نه کنی از آن کوچه گذر هم
بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم
ایکاش میفهمید با چه حالی ...
اینهم لینک کلیپی هست که میدونم از دیدنش لذت میبرید
بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم.....
آفرین
روحش شاد ..ممنون که با دقت نظرتون این روز را یادآور شدید...
چقدر خاطره دارم با این شعر..چقدر تلاش کردم تو حافظه ام بمونه....
سلام
خواهش مینکم
سلام علی
چه خوب که یاداوری کردی
سپاس از اینهمه دقت تو
و من هم این شعر را هزاران بار شاید هم بیشتر
خوانده ام و هنوز هم خسته نشده ام
ادامه می دهم تا کوچه بن بست شود و
گیرش اندازم بین بازوانم !
خوش بحال اونیکه گرفتار میشه تو کوچه بن بسته
چه شعرهای قشنگی گذاشته بودی در طاعون
خیلی خوشحال شدم
توان پاسخ به آن را نداشتم
خیلی عالی بود
مرسی
قابل دوست گلی مثل تورو نداره
خیلی به مخم فشار آوردم تا بتونم تلافی حضور کمرنگم رو کرده باشم
راستی علی
بهترم
امید که تو هم بهتر باشی
من خودم را در اتاق حبس نمی کنم
خودم را در جسمم حبس می کنم که
این زندانی ترین می شود
می دانی چه می گویم ؟
بله نه تنها میدانم بلکه کاملا حسش میکنم
فریاد سکوتم را گوش کن
و نجوای خاموشی ام را معنا کن
من مفهوم(( نگریستن))
و(( نه گریستن )) هستم
من
برای زورق کوچک خوشبختی ام
یک دریا گریسته ام
تا در گل نشیند
نهنگ آرزوهایم.
حذر از عشق ندانم نتوانم
سفر از پیش تو هرکز نتوانم
اما ایکاش میفهمید به چه حالی از آن شهر پرکشیدم ....
هیچکدام باز از عشق حذر نمیکنم
هر چند میدونم پرخطر است
موافقم
سلام
خیلی زیبا ودوست داشتنی است این شعر
موفق باشید
سلام
نظر لطف شما رو میرسونه
حضورتان سبز
درود به شما مسافر مهربون..یادآوری بسیار بجا و خوبی بود این شعررو بارها خوانده ام و هر بار که میخوانم بیشتر ازآن لذت میبرم ...
ممنونم واقعا
کلیپ هم خیلی بدلنشین بود...
قابل دوست گلی مثل شما رو نداشت خانم قوامی
کاش میفهمید
و ایکاش زمانی بفهمه که فهمیدنش برام همون رنگ و بو و جذابیت رو داشته باشه
خدا کنه دیر نشه
وقتی درسم تموم شد و برگشتم خونه و نیما تنها موند تو کاشون یکی از دوستام این آهنگ رو براش میخونده...
این شعر من رو به یاد تمام خاطرات تنها بودنمان در اون شهر میندازه...
باهاش دنیا دنیا خاطره دارم...
خوشحالم که خاطرات خوش رو به یاد تو انداخت
روحش شاد
خوبی رفیق؟
مخلصم
آره داداش دارم سعی میکنم عادی باشم
یادش همیشه گرامی
که ایرانی را بی این شعر و خاطره غیر ممکن است
داداش علیرضا
من به لینک رفتم و لی صفحه برام سیاه بود!!!
در هرصورت سپاس از گرامیداشت
سلام داداش
اگر صفحه سیاه بود روی سیاهی رایت کلیک کن و دکمه پلی رو بزن
شاد باشی
ذرود بر شما که شعر استاد و همکار دیرین منو پست کردید
ما در تهران روزگاری رو در کنار هم سپری کردیم
دوستی و یا هر گونه رابطه با ایشون مایه مباهات هست
سلام. خوبین؟ شعر بسیار زیبایی است. به نظر من حتی اگر کسی عاشق هم نباشد با خواندن این شعر احساس عشق به او دست میدهد و یاد خاطرات شیرین خودش میفتد . همواره شاد و پیروز و تندرست باشید . راستی من آخرش نفهمیدم اینجا چطوری گل میفرستن؟
سلام همایون جان
خوبی؟
این نظر لطف شما رو نشون میده
در مرود گل هم فکر میکنم کپی پیست میکنن
من که تا بحال اینکار رو انجام ندادم