خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

روزانه - 377

این بار اعتراف تازه ای برایت اورده ام !!..
چشم های تو ..
تمام شعرهایم را ..
تصاحب کرده است !!

نظرات 15 + ارسال نظر
مهسا شنبه 17 دی 1390 ساعت 09:36 http://fekreajib.blogsky.com/

عزل بساز مسافر با عطر چشمانش...

مسافر شنبه 17 دی 1390 ساعت 10:12

دلیل شعرهای من
کدامین ناکجا ماندی....شتابان سوی دستان کدامین موج رقصیدی..
تو رفتی و بعد رفتنت تمام عشق من هم مرد

مامان مهیار شنبه 17 دی 1390 ساعت 10:29

چگـــــونــــهـــ مـــیــشـــود از خــــدا گرفـــتـــ

چـــیزیــــ را که نمیـــدهـــد؟!!

میــ گــوینــــد قسمــــتــ نیـــستـــ ، حـــکـــمتـــــ اســــت....

حِـــکمــــتــــ؟!؟

چهـــ میــگـــوینـــــد؟!؟

مَــنــــ قِـسمـــتــــ و حِــکــــمتـــــ نمیــ فَــهــمــَــــم

مامان مهیار شنبه 17 دی 1390 ساعت 10:30

سلام دوست عزیزم
مرسی که سر میزنید
موفق باشید

جهان شنبه 17 دی 1390 ساعت 10:34

چه تجارت ناشیانه ای.....!
تصاحب شعرها در قبال چه چیزی؟؟؟
آیا قلبی هست؟
شعرهایت را تنها با نگاهی پاسخ گفت؟؟!!!

ulduz شنبه 17 دی 1390 ساعت 12:01 http://bh-sevgi.mihanblog.com/

به به.. عالی..

ANNA شنبه 17 دی 1390 ساعت 14:48 http://www.lapeste.blogsky.com

سلام
روز به خیر
شعر قشنگی بود


راستی بازه
هر چی دوست داری بنویس

بانو شنبه 17 دی 1390 ساعت 14:50 http://monaref.blogfa.com

چشمهات نه ....
اما دستهات
همان دستهای بزرگ و وسیع که کاغذها را به بازی میگرفت
و نگاهت
همان نگاه عمیق و تهی که انگار به همه چیز خیره بود و به هیچ چیز نه ......
عطر تلخ سیگارت .....
بوی نفس هات .....
.....
شبیخونی شده بر روزگاری که از تو تهی مانده

امید شنبه 17 دی 1390 ساعت 16:09 http://garmak.blogsky.com/

اخوی! با این چشم گویی هایتان بازار ما را کساد کرده اید

چشم داداش
دیگه از چشم حرفی نمیزنم
چشم

حمید شنبه 17 دی 1390 ساعت 22:26 http://hamidhaghi.blogsky.com

چه شعرها (چشمها) ی قشنگی؟؟!!

درست به قشنگی چشمای تو حمید جان

خاطره یکشنبه 18 دی 1390 ساعت 13:23 http://rahalost.blogsky.com

از عشق سخن گفتن از درد شنیدن....چرا باید نصیبمان فقط شنیدن روایت داستانی باشد که حسرت خودنش برای ماست...

خاطره جون من هم تو همینش موندم

خاطره یکشنبه 18 دی 1390 ساعت 13:26 http://rahalost.blogsky.com

چشمهایم را تصاحب کرده ای دیگر فقط تو را میبیند...

به به

مامان مهیار یکشنبه 18 دی 1390 ساعت 14:39 http://reia.blogfa.com

سلام خوبین؟
(یه روز فکر میکردم که ازدواج ادامه همون دوستی هاست ولی وقتی اومدم زیر یه سقف دیدم که زرشک .)
اصلا بهتون نمیاد این طور حرف زدن

من هم یه روزی تو جوونیهام جوجه لات بودم الان که شوکولات هم نیستم

مهسا یکشنبه 18 دی 1390 ساعت 14:43 http://fekreajib.blogsky.com

بی تو بودنم را میدون تو ام

دمت گرمممممممممممم
رفیق
خوب مینوازد سازم حال که شکسته!
دیگر برایـــــــــــــ تو دل تنگ نیستم!

ایول رفیقمون
بابا دم شما گرم
جدا حالشو بردیم

مامان مهیار یکشنبه 18 دی 1390 ساعت 15:54 http://reia.blogfa.com

الهی ..این طور حرف نزنید تورو خدا
شما عزیزدلید

حضور شما و اینطور خرج کردن احساسات برای من مایه مباهاته

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد