کمی تا قسمتی ابریست چشمان تو انگاری سوارانی که در راهند میگویند می باری تو را چون لحظه های آفتابی دوستت می دارم مبادا شعله هایم را به دست باد بسپاری مبادا بعد از آن دیدارهای خیس و رویایی مرا در حسرت چشمان ناز خویش بگذاری زمستان بود و سرمایی تنم را سخت می لرزاند و من در خواب دیدم در دلم خورشید می کاری هوا سرد است و نعش صبح روی جاده می رقصد
سلام دوست بزرگم روزانه ۳۷۸ خیلی مخ آهمو هنگ می کرد ولی ۳۷۷ بیشتر دوست بزرگم این روزانه ها زاده ذهن خودتونه؟؟؟ به آدمای فنی نمی یاد که حس ظریف داشته باشن این دفعه اشتباه کردم؟؟؟
گله من مگه ما دل نداریم؟ حالا شغلمون اینطوریاست و ضمخته ولی دلمون عین ... بیخیال شاد باشی
بازم خدا را شکر که تین دو تا بهم رسیدند
بذار این دیگ برای ما نجوشید برای انها بجوشد
موافقم داداش
درود بر همسفر عاشق
مخلصم حمید جون
--------------------------------------------------------------------------------
سکــوت....
زیباترین آواز در سمفونی تنهـایـی...
در اوج فرو رفتن در خویش...
در اعماق قله ی رهـایی ...
به هنگامی که نمی بینی آشنـایی که ببیند تو را...
که برهاند تورا از قفس بغض....
که بپرسد:
به کدامین جــرم به دیـار تنهـایـان تبعید گـشته ای؟
کــاش گوشی سکـوتم را میشنید!!!
به به
کمی تا قسمتی ابریست چشمان تو انگاری
سوارانی که در راهند میگویند می باری
تو را چون لحظه های آفتابی دوستت می دارم
مبادا شعله هایم را به دست باد بسپاری
مبادا بعد از آن دیدارهای خیس و رویایی
مرا در حسرت چشمان ناز خویش بگذاری
زمستان بود و سرمایی تنم را سخت می لرزاند
و من در خواب دیدم در دلم خورشید می کاری
هوا سرد است و نعش صبح روی جاده می رقصد
تو ار کجا متوجه شدی چشمانم بارانیست ؟
تحمل بعضی چیزا یه وقتایی خیلی سخت میشه...
مثل تحمل دلتنگی...
و این که محکوم به تحمل کردن باشی از همه بدتره...
بله همینطوره آنا جان
مسآحتـ نگاهــــتـ را ڪـِـﮧحسابـ میـ ڪنـــم
ڪَــــمـ میـ آورم
نــگاهمـ
نکــــטּ
ســـآیـــﮧ اــے بیش نــَـــمــــانـده . . .
سلام سلام
خب باید بهتون بگم که دیگه چشم به راه هیچ کسی نیستم..
و خوشحالم از این بابت...
اما ذهن زیبایی در این شعر نهفته است...
از اینکه دیر میام و بهتون سر میزنم عذرخواهی میکنم... شاد باشید...
سلام
خیلی خوشحالم کردی با این حرفت
شاد و پیروز باشی
پس دیگر نیا!تازه به تفاهم رسیده ایم ما!!!
چشم
یعنی تو زرشک؟
چه جالب!
سلام
دوست بزرگم
روزانه ۳۷۸ خیلی مخ آهمو هنگ می کرد ولی ۳۷۷ بیشتر
دوست بزرگم این روزانه ها زاده ذهن خودتونه؟؟؟
به آدمای فنی نمی یاد که حس ظریف داشته باشن
این دفعه اشتباه کردم؟؟؟
گله من
مگه ما دل نداریم؟ حالا شغلمون اینطوریاست و ضمخته ولی دلمون عین ...
بیخیال
شاد باشی
گاهی دلبسته ی راه ی میشوم که از ان راه رفته ای..
و این میشه تکرار اشتباه
من راه را پیمودم تا به تو برسم !و تو بی توجه فقط ریشخند زدی!!!
آهای
به عمه ات بخندددد!
کدوم یکیشون؟ به هر حال دست من به جفتشون نمیرسه چون یکیشون 50 ساله که آمریکاست یکی دیگشون هم 15 سالی میشه که تو بهشت زهرا جا خوش کرده
نکنه باز هم زرشک؟
مطالبتون عالی هستن
مثل حضور شما در این خانه
نوشته های خودتونه؟؟!!!
غالبا مال خودمه ولی اگر مال کس دیگه ای باشه حتما به منبع اشاره میکنم