اون چوپان دروغ نگفت.. مسخره کرد.. که بخنده و شاد باشه.. اگه من اونجا بودم صاف خفش میکردم بار دوم....
حالا شما و دروغ چرا.. من کخ سالی 1 بار به زور دورغ میگم... عذاب وجدانش میسوزونتم
مثلا یکی از همکارا میگفت بگو به اداره ماشین ندارین تا واست راننده بزاره.. منم صاف رفتم به معاون گفتم که شوشو ماشین داره ولی موقعیتش جوری نیست منو برسونه.. اونم صاف رفت و دستور داد واسم راننده گذاشتن..
من موندم چیزی که نیاز به دروغ نداره چرا باید به دروغ متوسل بشیم...
ببخشینا دیدم اونایی که عادت به دروغ دارن برای هر چیز الکی هی دروغ میگن... بهم گفتن برو بگو پول ندارم و خودت روئ بزن به بیچارگی تا اداره بهت خونه بده... من اگه تو بیچارگی هم بمیرم نمیرم التماس کنم.. با زبون خوش میگم حق منم هست و اینا... نمیدونم چرا با دروغ نمیتونم کنار بیام..
رز عزیز سلام والا دروغ از اونجائی شروع میشه که طرف مقابلمون ظرفیت شنیدن حرف راست رو نداشته باشه و ما رو اونطور که هستیم نمیپذیره و لاجرم بعضی ها متوسل به دروغ میشن نیگاه به طبع بلند خودت نکن آبجی بعضی ها برای یه موضوع کوچیک هم که شده متوسل به هزار جور دروغ میشن من هم مثل شما عادت به دروغ ندارم و این چند ساله اخیر حدودا 15 سال اخیر هیچ دروغی رو نگفتم ولی به هر حال دروغ گفتم حتی به خودم حالا دلیلش رو تو خوب میدونی هی به خودم نوید الکی میدم که درست میشه ولی میدونم که ...
jaleb bud
ممنون ولی چه کنم با این همه دروغ؟
مال ما هم تقش در میاد بد جوری!!!
هه هه
همین که پیش وجدان خودمون میدونیم چه دروغهائی گفتیم
تقش ناجور در اومده
یعنی اینکه یه جورائی زرشک
u can see your answer on my weblog
okay
it will be see
من که یک بارم نگفتم !
البت شوما باور نکن :دی
بله عزیزم
باورکردنی نیست ولی حقیقت دارد
اخی
شوخی با دروغ مسئلش فرق میکنه داداش
اون چوپان دروغ نگفت.. مسخره کرد.. که بخنده و شاد باشه.. اگه من اونجا بودم صاف خفش میکردم بار دوم....
حالا شما و دروغ چرا.. من کخ سالی 1 بار به زور دورغ میگم...
عذاب وجدانش میسوزونتم
مثلا یکی از همکارا میگفت بگو به اداره ماشین ندارین تا واست راننده بزاره.. منم صاف رفتم به معاون گفتم که شوشو ماشین داره ولی موقعیتش جوری نیست منو برسونه.. اونم صاف رفت و دستور داد واسم راننده گذاشتن..
من موندم چیزی که نیاز به دروغ نداره چرا باید به دروغ متوسل بشیم...
ببخشینا دیدم اونایی که عادت به دروغ دارن برای هر چیز الکی هی دروغ میگن... بهم گفتن برو بگو پول ندارم و خودت روئ بزن به بیچارگی تا اداره بهت خونه بده... من اگه تو بیچارگی هم بمیرم نمیرم التماس کنم.. با زبون خوش میگم حق منم هست و اینا...
نمیدونم چرا با دروغ نمیتونم کنار بیام..
رز عزیز
سلام
والا دروغ از اونجائی شروع میشه که طرف مقابلمون ظرفیت شنیدن حرف راست رو نداشته باشه و ما رو اونطور که هستیم نمیپذیره و لاجرم بعضی ها متوسل به دروغ میشن
نیگاه به طبع بلند خودت نکن آبجی
بعضی ها برای یه موضوع کوچیک هم که شده متوسل به هزار جور دروغ میشن
من هم مثل شما عادت به دروغ ندارم و این چند ساله اخیر حدودا 15 سال اخیر هیچ دروغی رو نگفتم ولی به هر حال دروغ گفتم
حتی به خودم
حالا دلیلش رو تو خوب میدونی
هی به خودم نوید الکی میدم که درست میشه ولی میدونم که ...
شاد باشی
دروغ ماجرای بودن تکراری ماست....
تازه اونم بودن برای هیچ چون طرف ....
دروغ داریم تا دروغ
مال اون بیت المال بود
دقیقا داداش درکت میکنم
سلام
سلام عسیسم
منکه ادم دروغ گویی نیستم
ببینم اون چشماتو
آهان
باشه
این سفرهام کلی از نوشته های زیبایت محروم کرد
حالا جبران می کنم
سلام داداش علیرضای گل
ما مخلصیم
همین که سفر بهت خوش گذشته باشه جبران کردی داداش