خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

گله دارم - ۴۶

خدایا حلاصه میکنم 

خواهش میکنم حالیم کن  

فقط  حالیم کم بفهمم 

 

 

چرا ؟ 

 

 

 

واقعا جواب لوطی گری باید... 

 

با با ایول - خدایی دیگه چی بگم ؟ آره تو میتونی

نظرات 11 + ارسال نظر

خیلی وقتها از درک حکمت و فلسفه بعضی اتفاقات ناتوانیم
فقط میتونم براتون صبر آرزو کنم اینکه هنوز هم مقاوم باشید تا راز مصلحتها آشکار بشن

ممنون از آرزوی قشنگتون

امید یکشنبه 2 بهمن 1390 ساعت 09:52 http://garmak.blogsky.com/

خدا اخر لوطی گری است
اگر لوطی باشیم

همینطوره که میگی داداش

یزدان یکشنبه 2 بهمن 1390 ساعت 21:27

سلام داش علیرضای گل.من یک ماه رفته بودم توی شوک. فردای همون شب یلدایی که اینجا کامنت گذاشتم رفتم مسافرت.حقیقتا از دورویی ها و دروغ ها و بی معرفتی های شهر خسته شده بودم.زدم به کوه و دشت.الان جواب کامنتمو توی شب یلدا دیدم.به مولا شرمندت شدم
الانم بعد یه ماه ریکاوری تازه یکم حالم بهتر شده که برگشتم خونه.ولی بازم هنوز دلم خیلی گرفته.امیدوارم زمان حالمو بهتر کنه.زندگی ما هم اینه دیگه.

سلام
یه دونه ای به خدا
من خیلی به فکرت بودم و هستم
داداش با اینکه روزای خیلی سختی رو پشت سر گداشتی شاید
البته شاید بتونم بگم که درک میکنم پناه بردن به تنائی یعنی چی
دلا خوو کن به تنهائی که از تنها بلا خیزد
خوشحالم که خونه هستی
داداش اگر مقدوره دایورت کن رو چیز اسب حضرت عباس { غم و غصه رو میگم }
اگر هن راه نداره که امیدوارم خدا صبرت بده
بازم میکم اگر دوست داشتی مکاتبه کن و از مشکلت بگو شاید سبکت کنه

برات صبوری آرزو میکنم

ANNA دوشنبه 3 بهمن 1390 ساعت 01:31 http://www.lapeste.blogsky.com

سلام
درست که گاهی به چرا می رسیم
اما خدا چه تقصیری دارد
این ماییم که نمی دانیم
کارهایمان را ندانسته انجام می دهیم و گیر می کنیم


اما نهایتا سکوت کن ببین می شنوی
او می گوید که کارش عشق است و لوطی گری

ANNA دوشنبه 3 بهمن 1390 ساعت 01:33 http://www.lapeste.blogsky.com

ببین علی
حتی اگه نفهمیدی چرا خودت به خودت جواب بده
ما جواب همه ی سوالهامون رو می دونیم
اما وحشت داریم از اعتراف بهش
باور کن

ANNA دوشنبه 3 بهمن 1390 ساعت 01:43 http://www.lapeste.blogsky.com

شایـد تو

سکـوت میـان کلامم بـاشـی

دیـده نمی شوی

امـــا مـن، تـو را احسـاس مـی کنم

شایــد تــو

هیاهـوی قلبـم بـاشـی

شنیـده نمـی شوی

امـا مـن، تـو را نـفس مـی کشم ...

کیمیا دوشنبه 3 بهمن 1390 ساعت 10:42

We can not never find out "why" so don't waste your time

چیزی الان زیاد دارم وقت هست و برام مهم نیست چون همش داره به بطالت میگذره

ب ه س دوشنبه 3 بهمن 1390 ساعت 11:36

چی شده مگه؟؟؟؟
به خدا چیکار داری؟
همونی که به یزدان گفتی.. دایورت کن دیگه!

بهت گفته بودم من همیشه حرف آخر رو تو خونه میزنم؟

چشم
چیز اسب مورد نظر در شبکه یافت نشد لطفا مجددا تماس را دایورت کنید

مهستی دوشنبه 3 بهمن 1390 ساعت 15:33 http://mz991.blogsky.com

سلام .

مث اینکه وقت اون رسیده که مطالب رمز دارت رو بخونم . در صورت امکان برام ی رمز بفرستین تا سر فرصت بخونمشون .

ممنون

چشم

ANNA دوشنبه 3 بهمن 1390 ساعت 18:21 http://www.lapeste.blogsky.com

سلام
امروز هم سرکار نرفتی که ان نشدی
حتما حالت خوب نیست
یه خبر از خودت بده

دلم ناجور گرفته

کوروش سه‌شنبه 4 بهمن 1390 ساعت 15:25 http://KOROSH7042 .COM

سلام داداش علیرضای گلم
گاه فکر می کنم
که بزرگ شاید در قاموسش لوطی گری معنی ندارد
نمیدانم

سلام داداش
واقعا
نتیجه گیری جالبی بود
میدونی
تو کوچیکی دستمون تو جیبه بابامونه ولی وقتی بزرگ تر میشیم انگاری همه چیز رو رنگ پول میبینیم و به همین خاطر به لوطی گری هم به چشم بده بستونی نیگاه میکنیم و از خود گذشتگی میشه یه جور ...
ای بابا
بیخیال اصلا
خودت که دیگه اوستائی کن چی بگم ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد