خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

روزانه - ۳۹۹

 

وقتهایی هست
که چیزی در تو فرو میریزد
میمیرد ...
و تو به سوگ مینشینی
نظرات 13 + ارسال نظر
الهام یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 20:59 http://elham7709.blogsky.com

گاهی قطره اشک زلالت تو را تا سراشیبی مرگ و وحشت می کشاند...

بله و گاهی همین اشک باعث آرامش میشود

خاطره یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 21:33 http://rahalost.blogsky.com

من در سوگ نشسته ام...برای تمام ارزوهایی که الان حسرتش داغ میکند دلم را....
دوست خوب سلام...کلامتان پر از حسرت است و گاهی پر از تلخی تکرار درد برایتان ارزو دارم بهاری باشید....

امیدوارم که این بهار زود برسد وگرنه در پائیز ه پیری بهار بوی خود را از دست میدهد و از سرمای زمستان موها سریع تر رو به سپیدی میگراید

ANNA دوشنبه 17 بهمن 1390 ساعت 00:19 http://lapeste.blogsky.com

نیه اینطور می نویسد اینطور می خواند

وقتهایی هست که چیزی در تو فرو می ریزد
و تو هم با او
می میری
!!!!!!!!!!!!!!

ایکاش بعد از فروپاشی مرگ به سراغمان می آمد ولی ما محکومیم به زندگی کردن

سارا دوشنبه 17 بهمن 1390 ساعت 09:46 http://www.setareman.blogsky.com

سلام
خیلی ممنونم که به من دوباره سر زدید و واقعا برایم جای سواله چرا اینجوری وبلاگتون را می نویسید شما دلتون شکسته یا از دست کسی ناراحتی اگر چنین هست همیشه یک راه امیدی هست.
دلت شکسته خدایی که به حال درونت از همه آگاهتره اگه هنوز هم خدا را در دلت داری پس یک امیدی هست یک امید بزرگ باید از ته دل کارها را به اون سپرد حالا بلند شو معطل نکن یالا باهم پای چشمه وضو پاشو چند دقیقه بریم در خونه خدا، خدا با همه مهربونیهاش مدتهاست منتظر ماست. مطمئنم راه درست را نشونت می ده این راه صد در صد جواب میده.

سارا عزیز
ممنونم از اینکه باز من رو به در گاه خدا راهنمائی کردی ولی این روزا باز هم دارم به وجودش شک میکنم که این همه صداش میزنیم ولی هیج ...
امید که این بار من رو به درگاهش راه بده
بله دلم از دست کسی شکسته که عمرم رو به پاش گذاشتم

امید دوشنبه 17 بهمن 1390 ساعت 10:44 http://garmak.blogsky.com/

و باز چیز دیگری بنا می شود و تو در حیرت ابادانی ان فرو می روی و به پای ان ذوق می نشینی

تسلسل عجیبی است این ویرانی و ابادانی آرزوها

همینطوره داداش

رویا دوشنبه 17 بهمن 1390 ساعت 11:07

سلام

یک وقتیهایی هست .....

به سوگ می شینی ... ولی بعد می دونی که فایده نداره و باید زندگی کنی ..

راستی چرا شما جواب را در خود وبلاگ ها نمی دی ؟؟؟

سلام
اگر شما اینطور مایلید باشه ولی تو وبلاگ ها باید در مورد پست کامنت گذاشت

افسانه دوشنبه 17 بهمن 1390 ساعت 19:06 http://gtale.blogsky.com

سلام
به سوگ می نشینی رویا های ماندگارات را وبه خاک می سپاری اندیشه های زیبایت وفراموش می کنی ختطرات کهنه ات را
ممنون جناب علیرضای خوبم از حضورتان در خاطرات کهنه

سلام
حضورت سبز

کاش این ماتم زودتر به سر برسه و دل بتونه رخت عزا رو ازتن در آره

ممنون از این آرزوی قشنگ

ANNA سه‌شنبه 18 بهمن 1390 ساعت 02:21 http://lapeste.blogsky.com

مهم نیست آخرِ دنیاست خانه اَت.

مهمْ، من و این قدم ها و خیابانی ست

که

می رسانَدَم به تو

چه قشنگ

ANNA سه‌شنبه 18 بهمن 1390 ساعت 02:25 http://lapeste.blogsky.com

وقتی می گویی محکوم
خدا را حاکم می کنی
و خدا در نظرم عشق است
محکوم نمی کند
اشتباه از ماست
شاید
نمی دانم
اما می دانستی در هلند اتا نازی مرسوم است و
پیگرد قانونی ندارد
؟
و دارد یک سری قرص های مرگ اور در داروخانه ها فروخته می شود که کسی به زور زندگی نکند ؟

من به درستی و غلطی اش هنوز نیاندیشیده ام
فقط شنیدم
باید کمی فکر کنم

یک نفر را که خودش را دار زده بود در لحظه ی اخر
نجات داده بودند
اسکور نباتات 3 است بعنی در کما
و او اسکور یعنی سطح هوشیاری اش
5 بود یعنی کمی بیشتر از نباتات
تا اخر عمرش که معلوم ینست چقدر دیگر باشد
باید با این وضعیت اسف بار زندگی کند
و شاید برای این جور ادمها قرص خوب باشد !

من با اینکه ادامه عمر آدمها دست خودشون باشه کاملا موافقم

f... سه‌شنبه 18 بهمن 1390 ساعت 14:51 http://yekroozbadazoo.blogsky.com

mishe goft aksare oqat hamine...

همیشه اکثر اوقات اون حال منفیه به حال مثبته میچربه به همین خاطر هست که شادی ها عمرشون بسیار کوتاهه

زهرا چهارشنبه 19 بهمن 1390 ساعت 01:18 http://loser-in-love.blogsky.com/

خسته، تنها، شکسته بودم که آمدی نگاه که کردی، تمام من از تو پر شد و من، به روزی اندیشیدم، که مثل همه رفیق نیمه راه شوی و تنهایم بگذاری حالا باز… من، در همان کافه، روی همان صندلی تنها مثل همیشه نشسته ام اما خسته تر، تنها تر، شکسته تر

زهرای عزیز
خیلی ها نزدیکانشون رو به خاطر گناهی که ممکنه درآینده مرتکب بشن از خودشون دور میکنن
نمونش رو سراغ دارم
محکومیت به خاطر جرمی که ممکنه درآینده مرتکب شوم

حمید چهارشنبه 19 بهمن 1390 ساعت 20:54 http://hamidhaghi.blogsky.com

ان منم که میمیرم

ای خدا نکنه داداش
دشمنت بمیره داداشه گلم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد