خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

گله دارم - ۵۴

اگر دیوار نبود از دست این آدمها به کجا پناه می بردم؟؟؟
نظرات 9 + ارسال نظر
خاطره دوشنبه 24 بهمن 1390 ساعت 02:37 http://rahalost.blogsky.com

مراقب باش همون کنج دیوار هم پشتت رو خالی نکنه....

دیگه تکیه گاهی جز خدا ندارم که اون هم پشتمواکثر اوقات پشتمو خالی میکنه

علی دوشنبه 24 بهمن 1390 ساعت 08:26 http://seeyourinside.blogsky.com

سلام علیرضا عزیز. مرسی از متنی که نوشتی. من هم سوالی توی وبلاگ گذاشتم که فکر میکنم مشکل امروز همه ماست و دنبال جوابش هستم. میخواستم از شما هم خواهش کنم اگر جوابی به ذهنتون رسید برام بنویسید. البته شاید این سوال مشکل شما هم باشه و جواب کمی سخت باشه !

سودابه دوشنبه 24 بهمن 1390 ساعت 12:44 http://varaghpare.blogfa.com

سکوت میکنم به حرمت دردی که در این جمله هنفته است...

این خودش بلند ترین فریاد هاست

امید دوشنبه 24 بهمن 1390 ساعت 12:50 http://garmak.blogsky.com/

به خدا رفیق!
به خدا پناه ببر
خدا پشت یکی از همین دیوارهاست

دیوار ها رو به حرمت وجودش خراب میکنم تا بهش برسم ولی انگاری دارم پلها رو خراب میکنم

سعید... دوشنبه 24 بهمن 1390 ساعت 22:04 http://mypretyworld.blogsky.com/

من هیچ وقت به دیورا پنه نبردم ، همیشه به زیر پتو پناه بردم ، اونجا خیلی بهتره
به روز هستم و منتظر شما[گل]

داداش زیر پتو یه وقت رپتو پتو میشه و بعدش یه حموم آدم رو خراب میکنه
خدمت میرسم

کوروش سه‌شنبه 25 بهمن 1390 ساعت 12:05 http://www.korosh7042.com/

باید به دیوارها همچون کلیمیان استغاثه بریم
درود بر داداش علیرضای گلم که این روزها درد تمرکز از من گرفته است
برایت ارزوی شادی و بهروزی دارم

برای خوب شدنت دعا میکنم عزیزم
خیلی دلم تنگه داداش
خیلی

کرانه سه‌شنبه 25 بهمن 1390 ساعت 13:07 http://www.bikaraanemehr.blogsky.com

به شانه های اویی که تو را مامن رعایت عشق است و با پلک بر هم نهادن از تو اطاعت مهر می کند
اویی که چون در حریمت گام برمی دارد دل قوی می داری که خوشا هست تا من بیاسایم

ای داد از این حضور بی کسی

بهترین تکیه گاه امن لحظاته....

جوابمو رو به امید بخون ...
فکر میکنم دارم به جای دیوار ها برای پیدا کردن خدا دارم پلها رو خراب میکنم

م.م. چهارشنبه 26 بهمن 1390 ساعت 19:33 http://mehdimansouri.blogfa.com

علیرضای عزیز اینقدر تلخ نباش.
شما دوست های خوب زیادی داری.... به سمت اون ها پل بزن .
هایدگر میگه "انسان حادثه ای در زبان است" زبان هم که بی ارتباط معنی نداره ...

راستی ما رو هم تو لیست دوست دارات اضافه کن.

چشم سعی میکنم همینطور باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد