خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

روزانه - ۴۰۴

گاهی عکسی را می سوزانیم

گاهی عکسی ما را می سوزاند

گاهی با دیدن یک عکس ساعت ها گریه می کنیم

گاهی سالها با یک عکس زندگی می کنیم..!
نظرات 5 + ارسال نظر
ANNA چهارشنبه 26 بهمن 1390 ساعت 01:23 http://www.lapeste.blogsky.com

حالا تو کدوم یک از این گاهی ها هستی

سلام
میشه گفت ازدومی به بعد همه رو شامل میشم

کوروش چهارشنبه 26 بهمن 1390 ساعت 10:49 http://www.korosh7042.com/

یادم می آید زمانی مسافر ما
از سفرهای ناگفته می گفت
روایت گر سلوکی بود
و قلمش توانا و موثر
امروز دلتنگی های آزار دهنده اش دملی را ماند که اگر نشکفد
به خون میزند و درمان ناپذیر
از دل بر کاغذ خیال بنگار توانا
که ما را نیز سری یاریست اگر نتوانیم ببینیم اما احساسی مشترک
می توان فریاد گر بود
از اشک ها و لبخند ها که تهدیدی است در دل اگر ناگفته ماند. اما به اسرار
بگذار هرکه از ظن خود یارت گردد
بگذار عکس را تنها خاطره ای انگارد
و..........

درود ها داداش دلگیر خودم

خیلی ممنونم داداش
دلگرم همین همدلی های تو بزرگوار هستم
برای همه دعا میکنم این آخر سالی حالشون به شود

سودابه چهارشنبه 26 بهمن 1390 ساعت 16:25

و عکس...................

سودابه عزیز
ایکاش آدرسی از شما بود تا بتونم محبت وقت گذاریتون رو جبران کنم

م.م. چهارشنبه 26 بهمن 1390 ساعت 19:17 http://mehdimansouri.blogfa.com

یاد این شعر از ویگن افتادم:
روی عکسم خیره ماند دیده ی تو
عکس من در چشم تو خندان بگرید
یاد روز آشنائی و جدایی
چشم تو غمگین تر از باران بگرید.

با کورش هم موافقم

همیشه شاد و سربلند.

ممنونم جاج مهدی

کلبه ی تنهایی من پنج‌شنبه 27 بهمن 1390 ساعت 08:31 http://kolbeyetanhaiyeman.blogsky.com


درسته

اوهوم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد