خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

روزانه - 255

چه غریبانه به اسارت یک سیب در آمده ایم
که به وسوسه ی خیال حوا
تنها برای شراکت تن و آتش،
آلوده به عشق شد!

روزانه - 254

من آن خزان زده برگم

که باغبان طبیعت

فکنده زجوشن

به جرم

چهره زردم

تولد زمین مبارک

دوستان امشب  

شب تولد زمین هست و میگن تو این شب شبی هست که زمین از زیر خانه خدا گسترده شده  

بهش میگن دحو الارض  و میگن تو این شب خدا دعاهای معقول بنده هاش رو مستجاب میکنه  

برای همه شما دعای سلامتی میکنم و از خدا میخوام که هر چه به صلاحمون هست همون رو چلوی پامون بزاره نه اونچه که ما دوست داریم 

برای سلامتی همگی و شادی همگی دعا میکنم 

آمین 

با تشکر از دوست خوبمون میترا به خاطر یاد آوری این شب