خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

روزانه - 422

و آن گاه که بر بلند ترین قله ها رسیدی،
لبخند خود را نثار تمام سنگریزه هایی کن
که پایت را خراشیدند.....

گله دارم - ۶۴

تنهایی آدم ها به عمق دریاست ، ولی پر کردنش با یک لیوان محبت کافی است.......

خدایا ازت ممنونم به خاطر بیلاخی که نشونم دادی

لطیفه - 24

دوستان این لطیفه رو سارا خوشگل برادر زادم گذاشته منم به نام خودش اینجا شیر میکنم  

 

لطفا سیر تکاملی اقایون رو ملاحظه فرمایید!!
تا دیروز می گفتن دوست دختر امروز می گن داف (هر چند نمی دونن داف با چه الفیه)
تا دیروز موهاشنو با ژل سیخ می کردن امروز با اندوگراف (هر چند پسرا عقلشون به اندوگراف نمی رسه)
تا دیروز ابروهاشونو بر می داشتن امروز تاتو می کنن (الگوشونم حامد هاکانه)
تا دیروز رو کاغذ کاهی شماره مینوشتن امروز بیزینس کارت میدن(هیچ جا هم اعتبار نداره)
تا دیروز تو کوچه بنبست قرار می ذاشتن امروز تو کافه تریا (زودم قهر می کنن پولشونو دختره حساب کنه)
تا دیروز سقز می ترکوندن امروز اکس می ترکونن (سقزم بهشون توهم می داده)
تا دیروز آشغال دم در می ذاشتن امروز خودشونم با اشغالا وا می سن دم در(اونم با عینک دودی)
تا دیروز ساعت 9 می خوابیدن امروز اصلا شبا خونه نمی یان که بخوابن(کارتون خواب می شن)
تا دیروز مرطوب کننده ی گل پسند می زدن امروز کرم پودر ساویز (خارجی شو می خوای چکار)
تا دیروز عطر کبرا می زدن امروز noxa می زنن (ولی بازم بو گند می دن)
تا دیروز دخترا رو سوار می کردن امروز به دخترا سواری می دن (خر سواری دلا دلا نمی شه)
تا دیروز واسه سگشون قلاده می خریدن امروز واسه خودشون می خرن(واق واقم می کنن)
تا دیروز کارت تلفنشونو پرس می کردن امروز سیم کارتشونو پرس می کنن(ولی بازم همراهشون به علت بدهی قطع می شه)
تا دیروز ریش آیت اللهی می ذاشتن امروز ریش بزی بزی (گرگم می خورتشون)
تا دیروز آتاری بازی می کردن امروز دختر بازی می کنن (همیشه هم گیم اوور می شن )
تا دیروز با درو دیوار عکس می نداختن امروز با درو داف

دور از جون شما عموی گلم محض خنده گذاشتم

لطیفه - 23

محتویات این مطلب جهت آشنایی افراد غیر ایرانی با کلمات و واژه های ایرانی بوده و فاقد هرگونه ارزش دیگری‌ست! باید عرض کنیم که ممکن است برخی لغات دارای شکل املایی یکسان در ایران قدیم بوده اما خب ورژن جدیدش دیگه معنی سابق رو نمی‌ده !

عذرخواهی: در ایران دمده شده و بجای آن از توجیه استفاده می‌شود.

بیمه‌ عمر: قراردادی که شما را در تمام عمر فقیر نگه داشته تا شما پولدار مرده و مراسم کفن و دفنتان آبرومندانه برگزار شود.

شناسنامه یا کارت ملی: دفترچه و کارتی که یکی بدون دیگری فاقد ارزش بوده و حتما جفتش لازم است.

سریال: فیلمی‌ست چند قسمتی، که روش مصرف مواد مخدر و آخرین شیوه‌های دزدی را به شما آموزش می‌دهد.

تلفن همراه: وسیله‌ای سه‌کاره جهت کلاس گذاشتن، آهنگ گوش کردن و نهایتا‍ عکس گرفتن است.

ایرانسل: خط تلفنی است جهت مزاحمت و سر به سر گذاشتن دوست و آشنا.

گرانی: کلمه‌یی است زاده‌ی توهم غربیان که در ایران تاکنون مشاهده نشده است!

آثار باستانی: خرابه‌هایی که هرچه زودتر باید نابود شوند چون خیلی جا گرفته‌اند.

خودپرداز: دستگاهی‌ست که همیشه‌ی خدا باید برای رسیدن به آن در صف ایستاد و اگر صفی در کار نباشد 99.99 درصد خراب است.

اداره: محلی که شما بعد از تنش‌ها و جدل‌های منزل در آنجا استراحت می‌کنید.

مجرم: فردی که هیچ فرقی با سایر افراد ندارد و تنها تفاوتش در این است که توانسته‌اند او را دستگیر کنند.

تورم: عددی بی‌خود و چرت بوده که همچنان در ایران یک رقمی است!

گارانتی: یک اسم زیبا و خوش تلفظ است ولی در عمل مکافاتی بیش نیست.

تحقیق: کپی-پیست کردن مقالات اینترنتی.

مترو: سونای بخار متحرک!

شب امتحان: حکم بین دو نیمه در فوتبال ایران در زمان مربی‌گری مایلی‌کهن را دارد و فقط باید توکل کرد به خدا و دعا خواند.

دانشجو: دو طیف اند، یک طیف آخرش وزیر میشن بی برو برگرد ! طیف دیگه میدوند که قاطی فرار مغزها بشن، والا زندانی میشن چون همیشه معترضن.

بزرگراه: نوعی پیست رالی به همراه یادگیری آپ تو دیت‌ترین فحش‌های باناموسی و بدون آن!

رئیس: فردی که وقتی شما دیر به سر کار می‌روید خیلی زود می‌آید و زمانی که شما زود به اداره می‌روید یا دیر می‌آید و یا مرخصی است.


از پذیرفتن خانم‌های بد حجاب معذوریم: تابلویی که در همه‌جا نصب شده، جهت کرکر خنده و عوض کردن روحیه‌ی مردم.

سطل آشغال: وسیله‌یی‌ست موجود در خیابان‌ها جهت ریختن زباله در اطراف آنها.

مدرک تحصیلی: کاغذی مستطیل شکل، در ابعاد مختلف که بسته به مقطع، قیمتش فرق می‌کند و بدون پارتی در هیچ کجا به درد نمیخورد "مگر هنگام ا ز د و ا ج"

حراج: اصطلاحی‌ست که در آن به قیمت اصلی کالا درصدی اضافه کرده و با ماژیک قرمز روی آن خط زده و قیمت اصلی کالا را در زیرش درج می‌کنند.

و غیره (و ...): نشانه‌ای برای باوراندن این مطلب که شما بیش از آنچه تصور می‌کنید، می‌دانید

روزانه - 420

دوست داشتن درست از جایی شروع می شه که
ضربان قلبت با دیـــــدنش غیر طبیعی بزنه ............