خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

خاطرات یک مسافر عاشق

هر آنچه که در این وبلاگ میخوانید صرفا" یک قصه هست و اسامی افراد فرضی میباشد

روزانه - ۳۹۰

نباید شیشه را با سنگ بازی داد !
نباید مست را در حال ِ مستی دست ِ قاضی داد !
نباید بی تفاوت !
چتر ماتـم را به دست ِ خیس ِ باران داد !
کبوترها که جز پرواز ِ آزادی نمی خواهند !
نباید در حصار ِ میـله ها با دانه ای گندم به او تعلیم ِ ماندن داد !