قبل از این که بخواهی در مورد من و زندگی من قضاوت کنی .
از خیابانها، کوهها و دشت هایی گذر کن که من کردم . اشکهایی را بریز که من ریختم .
دردها و خوشیهای من را تجربه کن . …سالهایی را بگذران که من گذراندم
روی سنگهایی بلغز که من لغزیدم . دوباره و دوباره برپاخیز و مجدداً در همان راه سخت قدم بزن .
همانطور که من انجام دادم …
بعد ، آن زمان می توانی در مورد من قضاوت کنی …
دو گروه از مردان هیچگاه به زندگی عادی باز نخواهند گشت ؛
آنان که به " جنگ " رفتهاند ،
و آنان که " عاشق " شدهاند ...
بزرگ شدم
رویاهای کودکی را بیاد نمی آورم
خیلی راحت و در آرامش، بی تفاوت شدم